More Related Content
Similar to ایوان نجف (13)
More from AghighFamily (19)
ایوان نجف
- 3. پژوهشی فرهنگی مرکز :ناشر و تنظیم و تهیه
خیریه امور و اوقاف سازمان اجتماعی و فرهنگی معاونت
سلیمانی حسین :نویسنده
غضنفری سادات حمیده :تصویرگر
سعیدی فاطمه :آرا صفحه
اوقاف انتشارات و چاپ سازمان :صحافی و چاپ ،لیتوگرافی
خشتی :قطع
1394 تابستان :چاپ نوبت
نسخه 150.000 :شمارگان
تومان 6000 :قیمت
www.awqaf.ir :سازمان سایت
www.mfso.ir :معاونت سایت
www.mfpo.ir :مجتمع سایت
خیریه امور و اوقاف سازمان ،لوشاتو نوفل خیابان ،تهران :آدرس
،سیدعلی شاه زادهماما جنب ،خرداد 15 بلوار ،قم :مجتمع آدرس
آموزشی فرهنگی مجتمع
025-38187156 :فکس 025-38187169 :تلفن
فروش غیرقابل
اهدایی
نبویدیناکمال،علویوالیتجشنویژه
کشورسراسرمتبرکهبقاعوامامزادگانمقدسآستاندر
- 10. 9 طالییدگنب
است پر .جالل و شکوه از است پر .طالیی ِگنبد روی به رو ایهایستاد
فرشتگان ِتککت .است فرشتگان پرواز جای اینجا .زاللی و معنویت از
و کنند پرواز آسمان این در دهد توفیقشان خدا که است این آرزویشان
انتخاب را تو بندگانش بین است.خدا حرم این ِمیهمان تو هایمقد حاال
کهکنیفکرعظمتیوشکوهبه،گنبداینرویبهروبایستیتا.استکرده
باشی فرانسوی سياح ،دياالفوا مادام نیست دارد.الزم بارگاه این صاحب
خاورشناس ،سرپرسی ژنرال نیست الزم .بگویی علی نظيرییب از تا
.کنی اعتراف علی نفس شرافت و بزرگواری به تا باشی انگليسی
داشتن دوست را چاره راه تنها تا باشی آلمانی شاعر ،جانين نیست الزم
مسیحی دانشمند و نویسنده ،زیدان جرجی نیست الزم .بدانیعلی
شناخت برای .است باالترمسیح از علی کنی اعتراف تا بشوی
یا نعميه ميخائيل ،کاراليل ،کارادوو بارون نیست الزم ،او مدح و علی
هم معمولی ِمعمولی ِمعمولی .معمولی آدم باشی.یک جبران خلیل جبران
غدیر یهخطب به که هم ساده یهساد یهساد .ساده نگاه یک .باشی که
- را طالیی گنبد صفحات این .دانست خواهی یگانه راعلی ،بیندازی
تا بزن ورق آرام – غدیر خطبه از کوچکی هایشبخ به اندهشد مزین که
.بیندازی صفا با ایوان به نگاهی و شوی حرم وارد
- 11. نجفایوان 10
بار سه
هایبشوروزهاوایهکردریزیهبرنام.ایهکردصبرهاتمدبرایشوداریمهمکاری
فرا عمل ِروز ،امروز ، هاتمد از بعد حاال .ایهبرد سر به انجامش اندیشه در زیادی
کنییم دعوت را همراهانت .کنییم آماده را کار به مربوط مقدمات همه .است رسیده
همه باید .بیفتد قلم از چیز هیچ نباید .باشی کرده کنترل را چیز همه بار آخرین برای تا
العادهقفو کار این .است شده انجام که اییبینشپی طبق .برود پیش برنامه طبق چیز
.برایت است مهم
مبادا تا کنییم تاکید است مهم که مواردی به مرتبه بار...سههس ...دوبار ...بارکی
تا کنییم بررسی را جزئیات تککت مرتبه سه .شود انجام اشتباه چیزی ،کار هنگام در
.باشد شده روشن همه برای انجامش در دقت و کار اهمیت
تاکید آن به ،باشد مهم بسیار بسیار بسیار برایت کاری وقتی .است این قانون
.نکند فراموش را مسئله آن تا خواهییم مخاطبت از بارها و بارها و بارها و کنییم
کهاستمهمبرایتکارآنآنقدر.کنندیممسخرهونکردهقبولایهعدبدانیاگرحتی
است کاری برایت مهم .دهیینم اهمیتی هیچ هانآ نکردن قبول و کردن مسخره به
.شود انجام باید که
که بدانی »«تو تا کرد رفتار همینگونه پیامبرش با نیز خدا که کنییم فکر این به
!مهم خیلی .است پیش در مهم امری
- 12. 11 طالییدگنب
خاطر به وحی فرشته که باشد مهم و بزرگ باید آدم چقدر که کنییم فکر این به و
طرف از بار هر و آید فرود خدا مخلوق بهترین بر بار سه »«او والیت اعالم برای و »«او
.کند گوشزد را فرمانی خدا
ْم ُکْلیِإ َکِلاذِغلیَْبت ْنَعیِلیِفْعَت ْسَیْنَأ َئیلَرْب َج ُتْلَأ َسَو...ًاالثَثًراراِمیَلِإ َطَبَه َرئیلْب َجَّنِإ
َئینِزْهَت ْسُمْلا ِلَیِح َو َئمین ّاللاِلدغاِإَو َقینِفناُمْلاِةَْرثَکَو َقینَّتُمْلاِةَّلِقِبمیْلِعِل- ُاسّنلااَهُّیَأ-
.ِمالِْس ْإالِب
اجازه خداوند از که خواستم جبرئیل از من و ... آمد فرود من بر بار سه جبرئیل همانا
کمی چون .کند معاف )علی حضرت والیت اعالم مأموریت(یعنی این از مرا و بگیرد
کنندگان مسخره مکر و گران مالمت هایهدسیس و منافقان زیاد تعداد و پرهیزگاران
.دانمیم را اسالم
- 13. نجفایوان 12
پول ِنخ
.خاص عالمی .خودشان برای دارند عالمی هم هاساسکنا این که است جالب برایت
کند جدا اصلی از را تقلبی که خاص یهنشان چند و چندین ،خاص ِچاپ ،خاص ِکاغذ
امید و ببرند باال را هاساسکنا امنیت تا کنندیم را کارها این همه مسئولین یعنی . ...و
.برسانند حداقل به را دزدها
همه،باشدچاپهمانهمچاپ،باشدکاغذهمانکاغذاگرکهکنییمفکراینبه
ِنخ آن هاساسکنا ...اما ،بگیرد قرار پول روی هم اصلی هایلپو تصویری هایهنشان
.نیستند اصلی و هستند تقلبی باشند نداشته را مخصوص
نبودشان و بود و هستند اصل .پولند ِنخ مثل عالم این در چیزها برخی که دانییم
.تقلبی یا باشد اصلی پولی که است دلیل
نخیب ِپول داشتن و است ثروت ،باشد بیشتر هرچه نخ با ِپول ِداشتن که دانییم
.ترتسخ مجازاتی و ترنسنگی جرمی ،باشد بیشتر هرچه
.نخ این کندیم تقسیم بخش دو به را زندگی انگار
.شقاوت طرفش آن و سعادت شودیم خط ِطرف این
زحمت همه این .کنییم فکر خدا رسول چندساله و چندین زحمات به حاال
.رسالت دوران در کشیده خدا رسول
.نموده ارشاد را هانآ و کرده مدارا جاهالن با .کرده تحمل را هاگجن و هالد خون
- 14. 13 طالییدگنب
.است پول ِنخ ِگیر کارش که است موقعیتی در حال
و است راضی او از هم خدا و شده کامل رسالتش ،دهد انجامش اگر که چیزی ِگیر
.ناراضی هم خدا و ماندیم ناتمام رسالتش ،ندهد انجامش اگر
پیامبری بودن کامل که ،طالیی ِبزرگ ِگنبد آن ِصاحب ،علی دارد فضلیتی چه
.اوست والیت اعالم گرو در خدا پیامبر آخرین
.دارند دوست را علی که هایینآ همه و »«تو ِحال به خوش
ْنِم َکْیَلِإ َلِزْنُأ ما ْغِّلَب ُول ُسَّرلااَهُّیَأ یا ... یَلِإ اهلل َلَْزنَأ ما َغِّلَبُأ ْنَأّالِإ یّنِم اهلل ی َضْرَیال و
اهلل َلَمْکَأَّمانِإ، ِاسّنلاَرِشعاَم...!ُهَتَلاسِر َْتغَّلَبماَف ْلَعْفَت ْمَل ْنا َو-یِلَع ِّق َحفی- َکِّبَر
.ِهِتَمماِإِبْم ُکَندیَّل َجَوَّزَع
شما گوش به فرستاده فرو چه آن که این مگر گشت نخواهد خشنود من از خداوند
- علی
ّ
حق در - شده نازل تو بر پروردگارت سوی از چه آن !ما پیامبر «ای ... برسانم
دین
ّ
وجل ّعز خداوند !مردمان هان ... »...ایهنداد انجام را رسالت کار وگرنه کن؛ ابالغ
.فرمود تکمیل علی امامت با را
- 15. نجفایوان 14
اصل ِربراب کپی
.ملی کارت ،گواهینامه ،گذرنامه ،شناسنامه .هستی اتیهویت اسناد مراقب شدت به
.دارند مراقبت به نیاز و هستند مهم اسناد این
تا باشد هانآ دست و نباشد »«تو دست اسناد این خواهندیم که هستند عده یک
.دهند انجام هانآ از را هاهاستفاد ِسوء ِانوع
از معموال سخت و سفت هایتمراقب از جدای عاقل ِانسان که کنییم فکر این به
.کندیم تهیه کپی مهمش اطالعات و اسناد
ملی کارت و گذرنامه .هست هم ملی کارت و گذرنامه و شناسنامه از ترممه اسنادی
برخی اما .کرد شانهتهی دوباره شودیم هایییسخت با روند بین از اگر حتی شناسنامه و
.شود هتهی دوباره شودینم و رفته دیگر رفت اگر که هست چیزها
شوندیمدودنباشیبرایشانپشتیبانفکرابتداهمانازاگرکههستچیزهابرخی
باز هانآ و شودینم نصیبت ایهفاید بخوری افسوس که هم هرچقدر آنوقت و روندیم
.مهم اطالعات برخی مثل .گردندینم
یک روی بر تنها که حیاتی اطالعات مثل .است دانشمندان مغز در که علمی مثل
.است موجود دستگاه
.کرد تهیه پشتیبان و کپی هانآ از شودیم نشود نابود اطالعات آن آنکه برای
هانآ کپی .ندارند اصلی اطالعات با فرقی هیچ موارد این در شده کپی اطالعات
- 16. 15 طالییدگنب
.است اصل با برابر کامال
.خدا رسول حج آخرین سمت رودیم ذهنت حاال
پشتیبان به اندهداشت نیاز اندهبودخدا ِپیامبر آخرین ِحج آخرین در که هایینانسا
که کنییم فکر این باشد.به داشته را دارد خدا رسول که اطالعاتی همه که کسی و
.داریوداشتهنیازاطالعاتآنبهخدامسیردرزندگیبرایهم»«توکه،هانآفقطنه
.است گرفته کپی اطالعات همه از و کرده را فکرش خدا رسول که خوشحالی
ِخود .است اصل خود کپی این اصال .است اصل با ِبرابر کامال کپی این که خشنودی
.اصل ِخود ِخود
ْنِمماَو،َقینَّتُمْلاِمماِإفی ُهُتْی َصْحَأ ْدَقَف ُتْمِّلُعٍمْلِعُّل ُک َو،یِفاهللُهصاْحَأ ْدَقَوَّالِإٍمْلِع ْنِمما
ُهُتْیَهَنَوًاّیِلَع ُتْرَمَأ ْدَقَو،َهانینَونیَرَمَأ ْدَقاهلل َّنِإ، ِاسّنلاَرِشعاَم...ًاّیِلَع ُهُتْمَّلَع ْدَقَوّالِإٍمْلِع
.ِهْیَدَلیُهَّنلاَوِرْم ْأال ُمْلِعَف.)ِهِرْمَأِب(
ّ
جان در را آن نیز من و نوشته من ِجان در را آن خداوند اینکه مگر نیست دانشی هیچ
خود نهی و امر خداوند همانا !مردمان هان ... امهکرد ضبط ،علی ،پرهیزکاران پیشوای
.نهادم علی نزد را آن دانش او دستور به نیز من و فرموده من به را
- 17. نجفایوان 16
نور ِمنبع
عمرش که فانوس .برسی روشنی به تا هستی چیزی دنبال به !است آمده تاریکی
.کند روشن اطرافش از کمی و خودش تواندیم نهایتأ و دارد کمی ِنور و است کوتاه
جدای و دارند مشخصی نور نیز شوندیم استفاده هاهخان در که اییمعمول هایغچرا
نور نیز هاغچرا بزرگترین حتی که دانییم .است محدود هم عمرشان ،کمشان ِنور از
رشتهچندکمکبهونیستخودشانازنورشانهانآ.مشخصیعمرودارندمحدودی
.کنندیم تولید نور ...و سیم
.دهندیمروشنیکسهمهوچیزهمهبهوروشنندخودکههستندچیزهابرخیاما
و رودینم بین از که اندهگرفت منعبی از را نورشان که هایینای .هستی هانای دنبال به
هم شانیروشن میزان و نیست محدود عمرشان .نور ِمنبع اندهشد نیز خودشان حاال
راه ظلمات در و آیندیم کارت به هایتاریک در که هستند چراغی اینها .است نهایتیب
.کنندیم روشن برایت را
ِتوفیق به حاال .کرد معرفی »«تو به را منابع این از یکی خم غدیر در خدا رسول
که است بزرگ قدرنآ که »«او .نور ِمنبع رویهدنبال .»«او رویهدنبال ایهشد خداوندش
.فرزندانش هم است نور منبع خود هم
- 18. 17 طالییدگنب
... ٍنبیُمٍمماِإفی ُهناْی َصْحَأٍءی َش َّل ُک َو:یسِةَور ُسفیاهلل ُهَرََکذذیَّلا ُبینُمْلا ُِمام ْإال َوُه َو
ِل ْسَّنلایِف َّمُث، ٍبِلاطبیَأ ِنْبیِلَعفی َّمُثیِف ٌلوک ْسَم َّل َجَوَّزَعاهلل َنِم ُورُّنلا، ِاسّنلاَرِشعاَم
.ناَل َوُه ّق َح ِّل ُکِب َواهلل ِّق َحِب ُذ ُخْأَیذیَّلایِدْهَمْلاِمِئقاْلایَلِإ ُهْنِم
«و :که کرده یاد یاسین یهسور در را او خداوند که است روشنگر پیشوای )او(علی
در خداوند سوی از نور !مردمان ... ».ایمهبرشمرد روشنگر امام در را چیز هر دانش
حق که - مهدی قائم تا او نسل در گاه آن ،طالب ابی بن علی جان در سپس ،من جان
.گرفته جا - ستاندیم را ما و خدا
- 19. نجفایوان 18
عمل؟ یا حرف
،شودیم که عمل وقت و زنندیم حرف فقط که مردمی ٔهمه از .زیاد .است پر دلت
که آنطور خود و خوانندیم نماز به را ما .اطرافمان در نیستند کم .میکنند بارانت توجیه
وقت ولی میگویند فقرا به کمک و انفاق از برایمان .دین ستون این به نیستند دّمقی باید
رفع بلکه کنندیم مستمندان روانه سیاه پولی ،توجیه هزار هزار با شودیم که عمل
ایرانی کاالی خرید برای و شودیم شانیمدارتوالی ادعای !فقط باشند کرده تکلیف
عمل وقت !است بهتر خارجیاش که میشود باز توجیهشان ِ زبان و میلرزد دستشان
و توجیه هزار هزار با کندیم مستی بد زبانشان شودیم که خدا هاینفرما به کردن
.توصیه و نصیحت از پر و است مست زبانشان باز ،عمل به مردم خواندن وقت
.اسالمی امت برای هستند سرطان مثل جماعت این که داندیم »«تو رسول
جای به را مردم اینها که دانییم نیز »«تو و است نفعشان از بیش ضررشان که داندیم
.کنندیم زده دین از کنند دین به ِمندهعالق آنکه
به را همه که کسی .دارد فرق که کندیم معرفی »«تو به را کسی خدا پیامبر آخرین
.کندیم عمل درستی به خودش همه از قبل و خواندیم درستی
- 21. نجفایوان 20
خدا کتاب ِرتفسی
و آیه اندهشد که کلماتی با .کتاب یک .است کتاب یک این .کنییم باز را خدا کتاب
متوجه ببینی آن از ایهنسخ و باشی که هرجا و است یکی دنیا جای همه در .سوره
.نیست میانشان تفاوتی و است یکی هایشهنسخ دیگر با کلماتش تککت که شوییم
راهرکجاو شوییمجنوبراهیشمالاز.عالمغرببه کنییمسفرعالمشرقاز
.است همین که است همین که است همین قرآن .گردییم خواهییم که
به استناد با عده یک .اندازییم مانهزمان و دوره این مشکالت به نگاهی ...اما
نادان را عده آن کتاب همان به استناد با دیگر ایهعد و کشندیم آدم کتاب همین
برایت که نباشد پزشکی اگر .پزشک و پزشکی ِکتاب ِبسان شده ش
َ
ل
َ
ثَم .دانندیم
آن و کندیم آن از دارد دوست که برداشتی هر هرکسی کند شرحش و دهد توضیحش
.کندیم پر را »«تو شهر که است بیماری پشت بیماری وقت
آن از »«تو ،است گرفته را اسالم عالم گریبان متعدد هاییبیمار که امروز مثل
نیاز نیز »«تو خدای کتاب که کنییم فکر این به .برییم شکایت خدا به هایبیمار
»«تو به را کتابش ر ّمفس رسولش آخرین ٔوسیله به خدا و دارد خاص ایهکنند تفسیر به
.است کرده معرفی
- 22. 21 طالییدگنب
لیِإ ُهُدِع ْصُمَو ِِدَیِب ٌذِآخَانَأذیَّلاَّالِإ ُهَْسیرفَت ْم ُکَل َحِوضُی ْنَلَو ُهَرِجزوا ْم ُکَل َنِّیَبُی ْنَلاهللَوَف
.)یَدَیِب ُهُعِفرا َ(وِهِد ُضَعِب ٌشائلَو
)همین(علیمگرکندینمآشکاررا)آن(قرآنتفسیروهانباطکهسوگندخدابهپس
.امهآورد باال و گرفته را او بازوی و دست که
- 23. نجفایوان 22
خاص مخاطب
جدید رئیس ذکرت و فکر همه است مدتی .کارمند چند با دارید کوچک شرکت یک
.دارد تو به که توجهی خاطر به گنجیینم خودت پوست در .است شرکت
به .کرد تعریف کارت از و برد را نامت کارکنان همه حضور در که روز آن خاطر به
حسابتورویچقدروداریپیششایهویژجایگاه چهاندهدانستدیگرهمهآنکهخاطر
ضلع یک و کندیم مشورت تو با مهم مسائل همه در حاال آنکه خاطر به .کندیم باز
.توست نظر هایشمتصمی
ِانبوه حضور در ،باشد برده را کسی اسم عالم ِانسان ترینگبزر کنییم تصور حاال
کرده دعا نیز دارند دوست را او که کسانی برای که باشد برده را اسمش تنها نه و .مردم
باالتر؟ این از افتخاری چه نه؟ .گنجیینم پوستت در .»«تو برای .است
مال دعایش کنی عملی را شرطش .پیامبر دعای این دارد شرط یک که دانییم
.توست
.خدا با نگذاشتنت تنها و داشتنت دوست .تو با او یاری و سرپرستی قبول
.دیگر است معامله
- 24. 23 طالییدگنب
.ُهَلَذ َخ ْنَم ْلُذْواخ ُهَر ََصن ْنَمْر ُْصناَو ُهعادا ْنَمِدعاو ُهواال ْنَمِلوا َّمللها
او که آن هر بدار دشمن و بپذیرد را )او(علی سرپرستی که را آن بدار دوست خداوندا
.بگذارد تنها را او که را آن گذار تنها و را؛ او یار کن یاری و دارد دشمن را
- 25. نجفایوان 24
رنگ قرمز هایغچرا
بازش آراممآرا .خانه به اشیآوریم تمام ذوق و شوق با و ایهخرید نو دستگاهی
.پیچدیم خانه در دستگاه نویی بوی .کنییم
.است نو .آورییم بیرونش و کنییم جدا دستگاه از را هانکارت و هاکپالستی
چگونهاستدادهتوضیح.اندازییمراهنمایش ٔدفترچهبهنگاهی.مرتبوسالموتمیز
و خورندیم دردی چه به قطعات از هرکدام است داده توضیح .کنی اشهاستفاد باید
.کشیده هم را عکسش .افتدیم اتفاقی چه نشود استفاده درست اگر که داده توضیح
درست دستگاه از که است هشدار اشیمعن شوند نروش اگر که رنگ قرمز هاییغچرا
و نکنی توجه آن به و بیاید هشدار اگر .است شده معیوب ایهقطع و نشده استفاده
هشدارها به چون تویی مقصر !هستی خودت مقصر ببینید آسیب دستگاه یا خودت
!ایهنکرد توجه
برایت رنگ قرمز هاییغچرا .»«تو به است داده هشدار قبل هالسا نیز پیامبرت
او و است خودت ٔعهده به سرت به آمد هرچه که باشی آگاه و بدانی که کرده روشن
.است گفته را گفتهیم باید هرچه
.
ً
لطفا !کن توجه پیامبر هشدارهای به
- 26. 25 طالییدگنب
خیَأ َرَْیغ»َنینِمْؤُمْلاَمیرَ«أال َُّهنِإالَأ،َّل َجَوَّزَعاهلل ِنَع ُتْلُقَانَأ َو َقال َّل َجَوَّزَعاهلل َّنِإ َواال
.ِهِرَْیغٍد َحِالدیْعَب َنینِمْؤُمْلاُةَرْمِإُّلَِحتالالَأ،هذا
.گفتم سخن او سوی از من و بود خدا سخن )علی والیت به این(فرمان که بدانید
پس که هشدار .شود خوانده امیرالمؤمنین نباید کسی برادرم این جز به هرگز که هشدار
.نباشد روا او جز کسی برای مؤمنان امارت من از
- 27. نجفایوان 26
راهنما
.دارند نیاز مسافرت یک به که کنییم فکر این به .اندهدرآمد گل و آب از فرزندانت تازه
حدچهتاببینیخواهییم.اندهشدتربیتچگونهشودمشخصآندرکهمسافرتیک
مسافرت به کنییم راهیشان !نه یا بیایند بر خودشان پس از توانندیم .اندهشد بزرگ
برایشان
ً
حتما ،نیاید پیش اختالفی و مشکل آنکه برای حتما که هست حواست و
.کنی تعیین راهنمایی
راهنمابهنیاز،نیستندبلدرامسیروقتی،باشندهمدونفراگرحتی!نیست؟دارهخند
که کنییم اعالم بهشان ،باشی هداد انجام محکم و درست را کارت آنکه برای .دارند
.کنند عمل باید را همه و !ایهگفت تو گویی گفت راهنما هرچه
بزرگ ٔجامعه حال به وای !داشتند راهنما به نیاز نبودند بیشتر نفر دو که هانآ
!خطر هزار هزاران با اسالمی
.نباشد رهنمایب مردم که خواستیم نیز خدا
ٔهمهرهنمایبگذاردشخداکهباشدبزرگخیلیبایدآدمآنکهکنییمفکراینبه
.هانزما ٔهمه برای که .خاص زمانی در فقط نه .مردم
.بداندش مردم برترین خدا که باشد بزرگ خیلی باید آدم آن که کنییم فکر این به
.هانزما ٔهمه برای که .خاص زمانی در فقط نه
- 28. 27 طالییدگنب
َنِم ُُهتواالُم َو،یّیِصَو َوخیَأ ٍبِلاطبیَأ ُنْبیِلَع َوُه َو،ُهالْوَمیِلَعهذاَف ُهالْوَم ُتْن ُک ْنَم َّنَإ
و ٍرََکذ ْنِمدیْعَب ِاسَّنلا ُل َضْفَأ َُّهنِإَفًاّیِلَعواُلِّضَف، ِاسّنلاَرِشعاَم...یَلَعهاَلَْزنَأ َّل َجَوَّزَعاهلل
.ُقْل َخْلایِقَبَو َْقزِّلرااهلل َلَْزنَأماْثینُأ
است؛ طالب ابی بن علی او و .اوست سرپرست علی این ،اویم سرپرست من که آن هر
فرستاده من بر که خدا سوی از است حکمی او والیت و سرپرستی که من وصی و برادر
از پس زن و مرد از مردمان برترین او که دانید؛ برتر را علی !مردمان هان ... است شده
.آید فرود روزیشان و پایدارند آفریدگان که هنگام آن تا است؛ من
- 29. نجفایوان 28
تکلیف
.کنییم راهنماییشان و دهییم درس بهشان .داری شاگردانی و هستی معلم
.هستند مهم برایت شانکتکت
نزدیک .اندهنخواند خوب را درسشان و اندهداد آزارت گاهی که هایینآ حتی
را است مهم که مطالبی همه .غایبند شاگردان از تن چند و است بزرگ و مهم امتحانی
.کنییمحلبرایشانراهاهمسئلتککتبارآخرینبرایوگویییمحاضرشاگردانبه
.رسدیم ذهنتبه راهی بکنی؟توانییم چه !هستی هابغائ آن نگران .نداردآرامدلت
گویییمرااین.برسانندهابغائگوشبهایهگفتکهراچیزهاییخواهییمحاضرهااز
.کنییم تاکید رویش بارها و
بوده نیز تو فکر به خدا رسول ،دور هایلسا آن در که کنییم فکر این به حاال
هایلنس و فرزندان و غایبان گوش به را فرمانش که گیردیم پیمان حاضران از .است
.برساند نیز هانآ از بعد
که باشد داشته فضیلت فردی باید چقدر و باشد مهم مسئله آن است ممکن چقدر
.کند هزینه برایش گونهنای خدا مخلوق بهترین
.رسالت اتمام است این
- 30. 29 طالییدگنب
ُرتِمُأما ُْتغَّلَب ْدَقَو،)ِةَمیاِقْلاِمْوَیلیِإبیِقَع(فیًةَثراِو َوًةَمماِإهاُعَدَأِّینِإ، ِاسّنلاَرِشعاَم
ْمَلْوَأ َدِلُو،ْدَه ْشَیْمَلْوَأ َدِه َش ْنَّمِمٍد َحَأ ِّل ُکلیَع َو ٍغائبَوٍرِحاض ِّل ُکلیَعًةَّج ُحهانِهِغلیْبَتِب
.ِةَمیاِقْلاِمْوَیلیِإ َدَلَوْلا ُدِلاوْلاَو َبِئغاْلا ُرِحاضْلاِغِّلَبُیْلَف،ْدَلوُی
گذارمیمجایبهامانتبهوراثتوامامتعنوانبهراخودجانشینیاینک!مردمانهان
تا دهم می انجام را خود تبلیغی مأموریت ،حال و .رستاخیز روز برپایی تا خود نسل در
.باشد مردمان تمامی بر و اند نشده یا شده زاده که آنان بر و غایب و شاهد هر بر برهان
رستاخیز برپایی تا فرزندان به پدران و غایبان به حاضران را سخن این است بایسته پس
.برسانند
- 31. نجفایوان 30
خدا هایهآی مصداق
دارند دوستش بزرگ و کوچک .دارند قبولش همه که هست فامیلتان در بزرگ فردی
آن به نیاز .بکنید باید چه دانیدینم و افتدیم برند.اتفاقاتییم حساب هایشفحر از و
اتفاق خصوص در تا رسیدیم بزرگ فرد آن حضور به .کند تانیراهنمای کسی که دارید
به رسدیم بعد ایهلحظ و کندیم شروع را صحبتش .کند تانیراهنمای و بگوید سخن
همگی اتفاق این برای و است راضی او از که کندیم عنوان .فامیل اعضاء از یکی نام
رهایتانفامیلبزرگکهخوشحالیدچقدروداریدذوقچقدر.دهیدگوشاوحرفبهباید
.است راضی او از و دارد قبولش همه که گذاشته پایتان پیش را کسی و نکرده
یک :است سئوال برایت .محدود ایهعد اعتماد مورد و است فامیل بزرگ که آن
یککهکنییمفکراینبهباشد؟خشنودوراضیاوازخداکهباشدبزرگبایدچقدرآدم
مصداق .خداست ٔمعجزه که بگیرد قرار هاییهآی مصداق که باشد بزرگ باید چقدر آدم
.قرآن هایهآی
ستایشی و است مؤمنان وصف در که هاییهآی ٔهمه !نه آیه؟ سه آیه؟ دو آیه؟ یک
.اوست مصداقش ،دارد
- 32. 31 طالییدگنب
اهلل َبَخاطالَو،ِهفیّالِإ)ِنآْرُقْلا(فیًاضِر ُةَیآ ْتَلََزنما َو.ِنیاِراض ُهْنَعَانَأَو َّل َجَوَّزَعاهللَو
ْدَق َو- َّل َجَوَّزَعاهللَدْنِع ٍبِلاطبیَأِنْبلیَع َلِئضاَفَّنِإ، ِاسّنلاَرِشعاَم...ِهِبأَدَبّالِإواُنَمآ َذینَّلا
.ٍدِواحٍمقاَمفیهاَیِصْحُأ ْنَأ ْنِم َُرثْکَأ-ِنآْرُقْلایِفهاَلَْزنَأ
که این مگر نیست قرآن در رضایتی ٔآیه .خشنودیم )او(علی از من و
ّ
وجل ّعز خداوند
اولین او [و کرده آغاز او به نموده خطابی را آوردگان ایمان هرگاه خدا و .اوست ٔدرباره
او ی درباره مگر نگشته نازل ستایشی ٔآیه و .]است بوده متعال خدای نظر مورد شخص
قرآن در که - خداوند نزد طالب ابی بن علی های برتری آینه هر !مردمان هان ...
.برشمارم یکباره من که است آن از بیش - فرموده نازل
- 33. نجفایوان 32
٭٭٭
آخرین ِحیات ِسال آخرین در که خواندهای را ایهخطب از کلماتی حاال
انبوه حضور در که دیدهای را کلماتی حاال .شده خوانده خدا
ِ
پیامبر
در اختیاریب قلبت که شنیدهای را کسی فضائل حاال و شده ادا مردم
.اوست اختیار
اینبه.کنندمعرفیرااوکهندارندتوانکلماتکهکنیمیفکراینبه
در که کنی می فکر این به و است کم باز ،بنویسند هرچه که کنی می فکر
نخواهد و او گنجدینم ضعیف و کم کلمات این در ،محدود هایقور این
.ندارد جغرافیا و محدوده و
ّ
حد او .گنجید
،کنی نگاهش هرچه .ایهایستاد گنبد روی به رو ،آستانه در اما هنوز
ورودی درب به و گیرییم گنبد از را نگاهت سختی به .شویینم سیر
است مشخص ایوانی ،انتهاء آن ،دور آن ،جمعیت آن پشت .دهییم
و حیاط داخل بگذاری قدم خواهییم .عجیب ِحال و حس از و صفا از
.طالیی ِایوان .ایوان به برسانی را خودت
٭٭٭
- 36. 35 طالییایوان
که است جایی اینجا .دهییم حرم ورودی به و گیرییم گنبد از را دلت
که شوییم وارد دری همان از .است بوده حسرتش در دلت هاتمد
شوندیم جا به جا کمی ورودی در هایهپرد .ایوان به شودیم منتهی
.بزرگ ایوان این عظمت و شکوه به خوردیم چشمانت
آدمی حال هر به اما ندارد سؤالی و شبهه و شک هیچ جای بزرگی این
فکر هایتلسؤا به .بیاید پیش سؤال برایش است ممکن دیگر است
ایهایستاد طال ایوان روی به رو که زمان همین .هایشانبجوا و کنییم
.است نمایان برایت ضریح ایهنقر هایهشبک دور از و
- 38. 37 طالییایوان
بحث؟ چرا
اگر ،گویییم خودت با اما کردی؛ پیدا را هایتبجوا و رسید ذهنت به هاییلسؤا
کهبودایندنبالقدرنایبایدچرا
ً
اصالچه؟نروندهایشانبجوادنبالبهمنمثلهمه
بههرکدامشودینمکند؟ثابتتاریخبهراچیزیچهبودهقرارغدیروچهیعنی»«موال
قانع را هانآ ما نه وقتی باشیم؟ نداشته همدیگر کار به کاری و باشیم خودمان عقیدۀ
شدن ترقعمی باعث فقط دارد؟ لزومی چه کردن بحث دیگر ،را ما هانآ نه و کنیمیم
به بیشتر کمی نیست بهتر .کندیم شاد را دشمن و شودیم سنی و شیعه بین شکاف
کنیم؟ فکر مسلمانان وحدت
.افتییم غدیر خطبۀ در رسول حضرت جمالت از یکی یاد
»القیامه یوم الی الولد الوالد و الغایب الحاضر غ
ّ
«فلیبل
».ابد تا ،کنند منتقل را واقعه این پسران به پدران و غایبان به «حاضران
،است کرده صحبت واقعه این حفظ دربارۀ صریح قدرنای اکرم پیامبر اگر پس
همۀ در ستیجریان و نبوده تاریخ از خاصی دورۀ مختص تنها غدیر که معناست این به
را واقعه این اندهخواست مسلمانان از اکرم پیامبر وقتی .هانانسا زندگی هایندورا
،واهی هایهتوجی و هاهبهان به شودیم مگر دیگر ،کنند منتقل ابد به تا سینههبهسین
- 39. نجفایوان 38
و بسپاریم خاک به خودمان روزگار در را غدیر واقعۀ ما اگر پیچاند؟ ایشان خواستۀ از سر
چطور،کنندینمپیداراسعادتراهتاریخآیندۀدرکهراهاییمآدجواب،کنیمفراموشش
هم آن است مسلمانان همه وظیفه غدیر واقعه داشتن نگه زنده پس بدهیم؟ توانیمیم
.خودشان عاقبت و سعادت برای
مجالت؛ و روزنامه در هم و تلویزیون در هم ،ایهخواند و ایهشنید و ایهدید بارها
هانآ ِروزی را راست راه خداوند و اندهشد مواجه حقیقت با ناگهان شانیزندگ در کسانی
با .باشد بیهوده تواندینم وجه هیچ به غدیر واقعۀ مورد در کردن بحث پس .است کرده
شودیم هاهبهان این با را انسانی شدن خیرهب عاقبت امکان چطور کنییم فکر خودت
برد؟ بین از
این از پیش ایهکرد حس ناگهان ،مقابلت طرف با بحث بین که است شده بارها
تا بحثت طرف که فهمییم داری تازه انگار و ایهنداشت موضوع از صحیحی درک
حس ترکنزدی هایشفحر و او به را خودت ناگهان .است زدهیم حرف چه از حالهب
دربارۀ بحث بینییم .است شده نزدیک ،داشتید هم از که دوری راه بینییم و کنییم
را هانآ بلکه ،شودینم اسالمی فرق بین شکاف باعث تنها نه و است همین هم غدیر
شکی هیچ .کندیم ترکنزدی هم به روزهروزب و رساندیم حقیقت از مشترکی درک به
ظاهری با خواهندیم ،زنندیم غدیر حادثۀ دربارۀ سکوت از دم که کسانی که نیست
مسلمانانراحتیبهبتوانندخودشانتاکنندپاکهمهذهنازراحقیقتاین،آزادمنشانه
مقابل در هاییمآد است؟ این جز سوریه و یمن و فلسطین در مگر .کنند جدا هم از را
- 40. 39 طالییایوان
تنهاکهیدرحال،زنندیماتحادازدمواندهکردسکوتوطنانشانمهوکیشانمهکشتار
.ریزندیم دشمن آسیاب به آب دارند
اندازیهتفرق ،غدیر واقعۀ دربارۀ کردن صحبت اگر
ً
اصال .کنییم فکر بیشتر کمی
مسلمانان بین اندازهتفرق اولین اکرم پیامبر خود نعوذبالله که باشد مسلمانان بین
آزادی از دم که کسانی ِنیت ِحقیقت به داری تازه کنییم حس !شوندیم محسوب
این همۀ از گذشته و ترممه هرچیزی از ...برییم پی ،زنندیم دوستی و صلح و عقاید
واستدرستکه،باشیداشتهسردرودلدرراایهعقیدآنتوخواهدیمدلت،دالیل
دربارۀنبایدچراتر؟ممهاینازچیزیچه.استپیامبرحضرتوخداوندصریحفرمان
کنی؟ تدبر و تحقیق ،رساندیم حقیقت به را تو که راهی
- 41. نجفایوان 40
»«موال کلمه معنای در تردید
علتش .»«موال کلمه معنی به است مربوط .شودیم مرور ذهنت در سؤال اولین
علی فهذا مواله کنت «من عبارت در »«موال کلمه کنندیم ادعا برخی که است این
،دوست معنایش و نیست پیامبر از بعد جانشینی و امامت و والیت معنی به »مواله
اساس بر را عبارت وقت آن و کنییم فکر حرفشان به .است ...و عبد ،همسایه
علی ،هستم او دوست من کس هر :اندهفرمود پیامبر گویی .ترجمه حرفشان
معنیچهبهعبارتآندر»«موالکلمهکه:واقعاکنییمفکرایناوست.بهدوستنیز
است؟
به یک را آیات .برسی مائده سوره به تا زنییم ورق را صفحات و کنییم باز را قرآن
.است معروف تبلیغ آیه به که ایهآی .سوره این 67 آیه تا کنییم رد یک
ُ
ه
َ
ت
َ
سالِر ت
ْ
غ
َّ
لَب ا َم
َ
ف
ْ
ل
َ
ع
ْ
ف
َ
ت ْم
َّ
ل ن ِإ َو كِّب َّر نِم كْي
َ
ل ِإ
َ
ل
ِ
نز
ُ
أ ا َم
ْ
غ
ِّ
لَب
ُ
سول َّالر ا
َ
يه
َ
یأ
. َين
ِ
ر ِف
َ
ك
ْ
ال َم ْو
َ
ق
ْ
ال ى ِد
ْ
يه ال
َ
ه
َّ
الل
َّ
ن ِإ ِاس
َّ
الن َنِم ك ُم ِص
ْ
عَي
ُ
ه
َّ
الل َو
و برسان )مردم (به است كامال شده نازل تو بر پروردگارت طرف از آنچه اى پيامبر
)احتمالى از(خطرات را تو خداوند و .اىهنداد انجام را او رسالت ،نكنى را کار این اگر
- 42. 41 طالییایوان
.كندینم هدايت را ) (لجوج ِجمعيت كافران خداوند و ،دارد می نگاه مردم
مسئولیتی خداوند آیه این اساس بر .کنییم فکر محتوایش به و خوانییم را آیه
آن خاطر به و است خطاکار ندهد انجام را آن اگر که گذاشته رسولش عهده به را بزرگ
.شد خواهد مواخذه
مسئولیتو سنگینباریخداوندپیام رساندنکه استمشخص
ً
کامالآیه معنایاز
رسولنشودانجاماگرواستآنگرودررسالتانجامکهبزرگقدرنآ.استبودهبزرگی
.است نداده انجام را رسالتش خدا
که کنییم فکر این به .است عجیب برایت .کنییم تأمل اندکی آیه معنای روی
را آن پیامبر اگر که داشته اهمیت چقدر علی حضرت با پیامبر دوستی بیان مگر
این مگر که کنییم فکر این به !است؟ ماندهیم ناتمام رسالتش نکند اعالم مردم به
!شود؟ خدا مخلوق بهترین توبیخ باعث نشدنش انجام که است مهم چقدر مسئله
مگر .شودیم ایجاد ذهنت در دیگری سؤال .ذهنت گوشه گذارییم را مسئله این
اند؟هدانستینم را خدا رسول و علی میان رابطه و دوستی ماجرای ،قبل از مردم
شود؟ اعالم باز مسئله این شرایط آن در که بوده این به نیازی واقعا
مرور خود با را آیه باز و دهییم قرار ذهنت از دیگر ایهگوش در نیز را مسئله این
خطرات و آزار قبال در را وی که داده وعده پیامبرش به خداوند است جالب .کنییم
اینقدر دوستی مگر که آیدیم پدید ذهنت در دیگر سؤالی باز .کرد خواهد حفظ احتمالی
خطرات آن قبال در را رسولش خدا باشد الزم و شود آزار و خطر باعث که است مهم
- 43. نجفایوان 42
و بوده مشخص مردم برای قبل هاتمد و هالسا از که اییدوست هم آن کند؟ حفظ
.نیست جدیدی مطلب
شرایط،جاکمبود،نامساعدهوایوآب.کنییمفکرزمانآنخاصشرایطبهحاال
را اینها همه ...و کنند بیعت تا اندهشد معطل روز سه که مردمی ،حج از بعد سفر سخت
نبوده دوستی گفتن برای معطلی همه این که شودیم یقین برایت و هم کنار گذارییم
!بوده؟ چه برای پس نبوده دوستی برای اگر :کنییم سؤال خودت از .است
موالهکنت«من ِعبارتگفتنازقبلخدارسول.دهدیمراپاسختغدیرخطبه
:که اندهکرد سؤال هانآ از و ،مردم به اندهگفت را دیگری جمله »مواله علی فهذا
مقدم خودتان امر بر را او امر و است سزاوارتر شما خود از شما به نسبت کسی «چه
»کنید؟یم
:گفتند پیامبرشان پاسخ در نیز مردم و
»پیامبرش و «خدا
:فرمود خدا رسول که بود آنان پاسخ این از پس و
»مواله علی فهذا مواله کنت «من
علی نیز من از بعد سزاوارترم خودتان از شما به من که طور همان یعنی این
را وی و بدانید سزاوارتر خودتان از را او که است الزم شما بر و شودیم من جانشین
.دهید قرار خود اختیار صاحب
تا .احزاب سوره 6 آیه به برسی تا زنییم ورق را قرآن صفحات بیشتر یقین برای
- 44. 43 طالییایوان
:عبارت این به برسی
. ْم ِه ِس
ُ
ف
ْ
ن
َ
أ ْنِم َنينِم
ْ
ؤ ُم
ْ
الِ بيلْو
َ
أ ُّيِبَّالن
.است سزاوارتر خودشان از مؤمنان به نسبت پیامبر
.ذهنت میانه در کنییم جمع را اتیقبل هایلسؤا و عبارت این
به و کرده جمع ،گرما آن در را عظیم جمعیت آن اکرم پیامبر یعنی کنییم فکر
فقط تا ،برسند اندهماند عقب که هانآ کرده صبر و برگردند گفته اندهرفت جلو که هانآ
هم خودت »!بدارد؟ دوست هم را علی ،دارد دوست را من «هرکس که بگوید فقط و
منطقییب کار چنیننای،دانایی و خرد اسوۀ،خدا پیامبر شودیم مگر .گیردیم اتهخند
کنی؛یمدرکرابزرگکاراینپشتمنطقوگذارییمموال،دوستکلمۀجای!بکند؟
جمالتکهاستصورتایندرتنها».اوستموالینیزعلی،اویمموالیمن«هرکس
مشخصایشانجمالتبینارتباطوکنندیمپیداحقیقیمعنایرسولحضرتقبل
.شودیم
بودن سزاوار .رسالت ماندن ناتمام .زمان آن شرایط و گرما .دوستی از مردم اطالع
. ...و قرآن اساس بر مؤمنان به نسبت پیامبر
کنییمجمعرااتیذهنمطالبهمه.باشددوستمعنی«موال» بهنیستمنطقی
.»«سرپرست و »«ولی جز نیست چیزی »«موال معنی که شودیم یقین برایت حاال و
- 45. نجفایوان 44
یا...؟ پیامبر از پس بالفاصه علی
استسؤالذهنتدراما.باشد»«سرپرستو»«ولیمعنیبه»«موالکهکنییمقبول
فکراینبهباشد؟پیامبرازپسبالفاصهبایدعلیسرپرستیکهمعلومکجاازکه
»«ولیدیگریافرادآنازقبلتاوباشدبعدهالساسرپرستیاینشودیمکهکنییم
.باشند »«سرپرست و
برایتکهرسییمعبارتیبه.کنییمتأملهایشتعباردر.کنییمنگاهراغدیرخطبه
:است گفته علی خصوص در خدا رسول .است عجیب
»بعدی مؤمن کل ّولی «هو
».است من از بعد مؤمنی هر اختیار صاحب «او
کنی می فکر عبارت معنای به .رودیم رژه ذهنت در بدجور »«بعدی کلمه این
!مؤمن؟ هر .»مؤمن هر اختیار «صاحب
.کنییم پیدا را سؤالت پاسخ و شودیم زده ذهنت در ایهجرق
اگر پس .شودیم پیامبر از بعد افراد همه شامل این و هرکسی یعنی مؤمن هر
باید یعنی این و هست نیز هانآ اختیار صاحب یعنی باشد همه اختیار صاحب کسی
- 46. 45 طالییایوان
.فاصله با نه باشد اختیار صاحب و ولی فرد آن پیامبر از بعد بالفاصله
.است انداختهذهنتبهراسؤالتپاسخ وکردهاتیراهنمایخدااینکهازخوشحالی
به کندیم روشن برایشان چراغی بار هر و بندگانش همه فکر به و خداست باشد هرچه
.حقیقت و حق سمت
- 47. نجفایوان 46
قرآن در معنایش و »«اولی
عمرانلآ سوره به تا زنییم ورق را صفحات این بار و کنییم باز را قرآن دوباره
قرآن به مدام باید هایتلسؤا رفع برای که تو به علی داده توفیقی چه .برسی
َّ
ن ِ86.إ آیه به برسی تا کنییم رد را عمرانلآ سوره اول صفحه کنی.چند مراجعه
از که هستند هانآ ،ابراهیم به مردم .سزاوارترین ُوه
ُ
ع َب
َّ
ات َذين
َّ
ل
َ
ل َراهيمْب ِإِب ِاس
َّ
الن ي
َ
ل ْو
َ
أ
از منظور آیه این در اندهگفت گروهی که چرا .شودیم سؤال کردند.برایت پیروی او
اولیقومشبهنسبتابراهیمحضرتکهشودینمبیانونیستسرپرست،اولی
اولیازمنظورنداردلزومیکهگفتتوانیمآیهاینازاستفادهواستنادباپس.است
.باشد موال و سرپرست غدیر حدیث در
.15 آیه ،حدید سوره به می رسی و می زنی ورق را قرآن
».موالکم هی ارّالن «مأواکم
.»شماست سرپرست که است آتش جایگاه تان
هاهآی ذهنت در .دارد سرپرست معنی اما است شده استفاده موال لفظ از هم اینجا
این .نیست سرپرست معنی به دیگری و است سرپرست معنی به یکی کنار گذارییم را
- 48. 47 طالییایوان
نه اینجا تا پس .دید هم با همه را هاهآی باید و داد قرار مالک را آیه یک شودینم یعنی
به قرآن در چون ،نیست گفت شودیم نه و است سرپرست معنی به موال گفت توانیم
.است آماده معنا دو هر
موال معنی اگر نیست باالتر پیامبر از که علی حضرت که کنییم فکر این به
دراست باالتر پیامبرازحتیوهمهازعلی یعنیبگیریحدیدسوره 15آیهمثلرا
.باشد آیه آن مطابق معنی شودینم پس .نیست اینگونه که صورتی
جمالتیخدارسولموالهکنتمنبهرسیدنازقبل.غدیرخطبهسراغروییم
باید قبل جمالت که چرا .است ولی و سرپرست معنی به موال دهدیم نشان که فرموده
.بود خواهند معنییب نباشند مرتبط اگر و باشند مرتبط بعد جمالت با
:فرمایندیم »...مواله کنت «من گفتن از قبل خدا رسول
»أنفسکم؟ من بکم أولی «ألست
»نیستم؟ سزاوارتر خودتان از شما به نسبت من «آیا
.شودیم حل سادگی به معما »...مواله کنت «من کنار گذارییم را جمله این
- 49. نجفایوان 48
یمن سفر ماجرای
،کرده جمع را جمعیت این رسول حضرت اگر که گویندیم هایبعض ایهشنید
سپاهیان ،یمن به علی حضرت سفرهای از یکی در که است بوده علت این به تنها
این هم ایشان .رسول حضرت پیش بردند گالیه و شدند اختالف دچار ایشان با
معنایدیگر،باشددرستجریانایناگرتازه.کندختمراقائلهتاکردجمعراجمعیت
به را مردم اندهخواست ایشان چون ،باشد تواندینم دوست جز چیزی موال کلمۀ
.کنند دعوت علی حضرت با دوستی
و بدهد جوالن ذهنت در خودش برای طورنهمی گذاریینم و رسیده ذهنت به سؤالی
.است تحقیق کنییم که کاری اولین پس کند؛ سست را اتیقلب باورهای
شکایت که رسییم نکته این به ،تاریخی کتاب چند در ساده گذار و گشت یک با
.است بوده غدیر حادثه از قبل سال دو یمن سپاه
ازو برگشت یمنازسپاهیان ازیکی که هم مدینه.وقتیدربلکه ،مکه در نه هم آن
رسولحضرتنزدکهکردندتشویقرااوسپاهیاندیگر،بودمندهگالیعلیحضرت
.بیندازد حضرت چشم از را ایشان تا کند شکایت علی از و برود
پیامبر که بینندیم سپاهیان بعد مدتی ،رودیم حجره داخل به سپاهی آن وقتی اما
گفتهبدمناز،بگویدبدعلیاز«هرکسفرمایدیموشودیمخارجعصبانیتبااکرم
.اشیخواندیم هربار که افتییم احزاب سورۀ 57 آیۀ است». یاد