SlideShare une entreprise Scribd logo
1  sur  4
Télécharger pour lire hors ligne
‫‪sco‬‬
        ‫كانــون آرمــان شــريعتـي‬
                                    ‫فلسفه‬
                                              ‫در ستایش و سنجش‬
                                              ‫ِ‬




           ‫‪Sco1385@Gmail.com‬‬




                                                                       ‫احسان شریعتی‬



          ‫0201‬    ‫شماره مقالـه :‬

             ‫4‬   ‫تعـداد صفحـه :‬

        ‫90/78‬    ‫آخرین بررسی :‬

        ‫6831‬     ‫تاريــخ تحـرير :‬

                                                                       ‫‪www.shandel.org‬‬




                                    ‫موضـوع : یادداشتی در روزنامه شرق‬


‫‪Print‬‬   ‫‪search‬‬                         ‫‪Prev‬‬        ‫1‬        ‫‪Next‬‬               ‫‪Full‬‬      ‫‪Exit‬‬
‫در ستایش و سنجش فلسفه‬
                                                                        ‫ِ‬

                          ‫ِ‬          ‫ِ َ ِ‬                                                                           ‫ِ ٔ‬
 ‫به خالف شایعه مخالفت با فلسفه و فیلسوفان، شریعتی در تداومِ سید جمال و اقبال، بر ضرورت از سر گیری پرسشگری فلسفی در تمدن اسالمی و‬
          ‫ِ‬
‫ایرانی تاکید، و توصیه می‌کرد که جنبش بازاندیشی دینی به رغم جهت گیری اجتماعی گذشته خویش، نیازمندِ بازسازی فلسفی است، بویژه در دو حوزهٔ‬
                              ‫ِ‬                     ‫ٔ‬     ‫ِ‬       ‫ِ‬         ‫ِ‬           ‫ِ‬           ‫ِ‬
                      ‫ِ‬     ‫ِ‬                   ‫ٔ‬     ‫ِ‬
 ‫جهان بینی و انسان شناسی، و این مهم جز با بازخوانی قیاسی ـ تطبیقی آثار و متون کالسیک فلسفه غرب و شرق ( میراث فلسفی اسالم و ایران ) ممکن‬
                                                            ‫ِ‬          ‫ِ‬              ‫ِ‬
                                                                                                                             ‫نخواهد بود.‬
‫انتقادِ شریعتی از هند و یونان زدگی در تاریخ علم و فلسفه ایران و اسالم، نشانه کمبودِ عالقه و احترامِ عمیق او نسبت به این دو قلّه بلندِ فرهنگ یا‬
                  ‫ٔ‬                           ‫ِ‬                               ‫ٔ‬                      ‫ٔ‬            ‫ِ‬
 ‫ِ‬       ‫ِ‬                                                            ‫ِ ِ‬                                        ‫ِ‬
‫تمدن بشری نیست، چنان که معنای قرینه سازی "بوذر" در برابرِ "بوعلی"، ترجیح بدویّت "عقیدتی ـ انقالبی" در برابرِ غنای "فلسفی ـ علمی" رئیس‬                      ‫ِ‬
                                                                                                  ‫ِ‬                          ‫ِ‬
‫حکمای ایران و اسالم نیست. فضیلت سلمان بر ابوذر را در حدیث " والله لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان لقتله و انما صار سلمان من العلماء النه امرء منا اهل البیت "،‬
‫باز می یابیم. بحث فقط بر سرِ جهت گیری عقیدتی ـ اجتماعی است و ابوذر یک نماد و سمبل است. مانندِ اسطورهٔ اسپارتاکوس نزدِ مارکس که او را در‬
                                                                                                                        ‫ِ‬
                                                                                                                      ‫کنارِ کُپلر، یکی از دو قهرمان خود می‌دانست.‬
                                                                                                                                    ‫ِ‬
‫شریعتی فلسفه و فرهنگ یونان را دوست می‌داشت، بویژه میتولوژی و تراژدی هِلنی را، و همچنین دموکراسی مستقیم شورایی آتن را که آن را از‬
                   ‫ِ‬       ‫ِ‬      ‫ِ‬                             ‫ِ‬                                                   ‫ِ‬
         ‫ِ‬                              ‫ِ‬                                           ‫ِ‬
‫دموکراسی‌های بورژوا ـ لیبرال جدید جالب‌تر می‌یافت. دعوت شریعتی به این آغازِ نو، در بازپرسی از چیستی هستی و انسان از منظرِ جهان بینی توحید،‬
                                                                                                                  ‫ِ‬
‫پرسش‌های جدیدی را ِ روی دوستداران راهِ او می‌گشاید. تفکر یا تعقل موردِ تاکیدِ این "جهان بینی"، چه شاخص‌های خود ویژه‌ای دارد ؟ از یک سو،‬
                                                                       ‫ِ‬                              ‫ِ‬               ‫پیش‬
       ‫ِ‬                                                                                          ‫ِ‬
‫چه تفاوت‌هایی با "فلسفه و متافیزیک" در سنت افالطونی ـ ارسطویی این دو اصطالح دارد و از سوی دیگر، با "جهان بینی"‌ها ( تصویرها و تصورات جدید‬
                                                                            ‫ِ‬
                                                                                              ‫از جهان ) به عنوان بنیادِ " ایدئولوژی" های مدرن ؟‬
                                                                                                                             ‫ِ‬


‫‪Print‬‬      ‫‪search‬‬                                                ‫‪Prev‬‬          ‫2‬          ‫‪Next‬‬                                    ‫‪Home‬‬          ‫‪Full‬‬         ‫‪Exit‬‬
‫در سی امین سالگشت بزرگداشت هجرت شریعتی، مقصدِ این بحث، یافتن پاسخی کامل برای این پرسش کلیدی نیست، بلکه طرح درست صورت مساله‬
             ‫ِ ِ‬                          ‫ِ‬                             ‫ِ‬                            ‫ِ‬       ‫ِ‬         ‫ِ‬
‫است در انبوهِ سوء تفاهم‌هایی که گاه در افکارِ عمومی، پیرامون موضع واقعی شریعتی شیوع یافته است. بزرگداشت درست میراث فکری شریعتی، در‬
            ‫ِ ِ ِ‬              ‫ِ‬                                      ‫ِ ِ ِ‬
        ‫ٔ‬     ‫ِ‬        ‫ٔ‬        ‫ِ‬
‫سنجش آثارِ او به مثابه یک راه است و این بزرگداشت، با الهام از یک آموزهٔ نیچه‌ای در بازخوانی تاریخ، نه پاسداشت بیمارگونه یک شی "عتیقه" سنتی‬
                                                    ‫ِ‬                                                                    ‫ٔ‬              ‫ِ‬
‫است و نه دردِ بنیادگذاری یک "بنای یادبودِ" تاریخی، و نه سقوط به ورطه "نقادی گر ِ" بنیان براندازِ شبه مدرن، بلکه بازگشت به خودِ شریعتی به عنوان‬
‫ِ‬                                                             ‫ی‬           ‫ٔ‬                                           ‫ِ‬
                                             ‫یک روش است، متوجه آینده‌ای که گذشته‌ای دارد و گذشته‌ای که هر چند دگرگونه و نو، باز می‌گردد‬
                                                                                                                         ‫ٔ‬
‫فلسفه خودآگاهی رهایی بخش موردِ ستایش و تجلیل شریعتی، فلسفه "پفیوزی" یعنی در خدمت قدرت‌ها و توجیهِ تئوریک وضع موجود و تَمجید‬
                ‫ِ ِ‬                          ‫ِ‬                         ‫ٔ‬               ‫ِ‬                     ‫ِ‬           ‫ِ‬          ‫ٔ‬
‫از حاکمان تاریخ تا حدِ "روح جهان" ( ‪ ) Weltseele‬و مدح قَداره بندانی چون دونیز و اسکندر و ناپلئون و هیتلر و استالین نیست، زیرا فلسفه در خدمت‬
 ‫ِ‬                                                                                    ‫ِ‬                          ‫ِ‬                  ‫ِ‬
                               ‫ِ‬                                          ‫ِ‬
‫هیچ چیز و هیچ کس نتواند بود مگر حقیقت و معنویت، و عدالت و آزادی مردم و چنین فلسفه‌ای همان فرزانگی یا حکمت گمشده‌ای است که جوهرش را‬
      ‫ِ‬              ‫ِ‬              ‫ِ‬
‫زمانی پیام آوران توحید، به زبان وحی خدایی زنده و یکتا، از آسمان به زمین آوردند و در زمان ما، که انسان، دلیری خود اندیشیدن فارغ از قیمومت "سایه‬
                                                       ‫ِ‬                                                   ‫ِ ِ‬                ‫ِ‬
                                                               ‫ٔ ِ‬                       ‫ِ‬
‫و آیه و مایه" را یافته، باز می‌اندیشد و این همان خواست خداست که در فلسفه خلقت آدم، او بتواند متکی به خود، حتی در برابرِ "منع" خدا، بیندیشد و‬
                 ‫ِ‬
                                                                                                         ‫ِ‬
              ‫در این توطئه الهی، شریعتی در خدمت خدا، یعنی برای خلق، در جست و جوی "بهشتی است که درختان‌اش همه میوهٔ ممنوعه باشند".‬
                                                                                                                                ‫ٔ‬
‫فلسفه موردِ ستایش شریعتی، نوعی خودآگاهی ناکجاآبادی ( اتوپیایی ) ضدِ " استحمار"ی ( ایدئولوژی به معنای منفی کلمه ) است و پرسش اصلی‬
‫ِ ِ‬                        ‫ِ‬                                                     ‫ِ‬         ‫ِ‬                       ‫ِ‬           ‫ٔ‬
‫فلسفی او "من کدامم ؟". خویشتن "خود" در نگاهِ او همان من قومی و دینی موروثی و سنتی نیست و دعوت "بازگشت" او، به خودِ حقیقی یا اصیل انسانی‬
       ‫ِ‬                          ‫ِ‬       ‫ِ‬                              ‫ِ‬         ‫ِ‬                      ‫ِ‬                        ‫ِ‬
‫ٔ‬                  ‫ِ‬                                                                         ‫ِ‬         ‫ِ‬
‫و همان روح خدایی است که با موهبت خرد و عقل نقاد و پرسشگرش، خودآگاهی و اختیار و اراده و "مسوولیت" یافته و شأن و کرامت او، در قیاس با همه‬
                                                                                                                             ‫ِ‬
                                                                           ‫جانوران فرودست و فرشتگان فراسو، در این است که یک گزینش است.‬
                                                                                                               ‫ِ‬                 ‫ِ‬



‫‪Print‬‬    ‫‪search‬‬                                          ‫‪Prev‬‬         ‫3‬         ‫‪Next‬‬                               ‫‪Home‬‬        ‫‪Full‬‬       ‫‪Exit‬‬
‫این فلسفه، پایه اومانیسم معنوی شریعتی است که در کنارِ فلسفه تاریخ وی، پایه فلسفه سیاسی دموکراسی " آیندهٔ " موردِ نظرِ او را می‌سازد. نه‬
                                        ‫ِ‬        ‫ِ‬     ‫ٔ ٔ‬            ‫ٔ ِ‬                                ‫ِ‬     ‫ِ‬          ‫ٔ‬
                          ‫ِ‬
‫اومانیسمی "بشرمدارِ" ماتریال ـ سکوالریستی و نه بورژوا ـ دموکراسی نیابتی و غیرِ مستقیم "نمایندگان" و قیم‌های عوام فریب دماگوگ، بلکه انسانیتی‬
                                                         ‫ِ‬                   ‫ِ‬
                                                      ‫ِ ِ‬                                        ‫ِ‬
    ‫تشنه تعالی و معنا و نظم نوینی که در چارچوب آن، مردم و ملت‌ها به خودمختاری و حق تعیین سرنوشت و سیادت و حقوق انسانی و مدنی برسند.‬
                            ‫ِ‬                                                                                       ‫ِ‬                ‫ٔ‬
  ‫ِ‬                                             ‫ِ‬       ‫ٔ ِ‬
‫سرانجامِ این فلسفه اما، یک سناریوی یک سره کُمدیک ـ اُتوپیک نیست، جنبه تراژیک آن، نقش "عنصرِ آگاهی" در تاریخ و جامعه است و "شوم بختی"‬
                    ‫ٔ‬     ‫ِ‬                                                     ‫ِ ِ‬
‫آگاهی که بر دوگانگی نقش روشنفکر از سویی به عنوان وارث انبیا و ائمه است و از سوی دیگر مبارزی سیاسی که به رغم وسوسه راهبری، باید به نقش‬
 ‫ِ‬                                                                                                            ‫ِ ِ‬
                ‫ِ‬
‫راهنمایی فکری ـ اعتقادی بسنده کند. پس، توهم شاه شدن فیلسوف به همان اندازه اشتباه است که فیلسوف شدن شاهان. زیرا قدرت سیاسی، همچون‬
                                ‫ِ‬                                                ‫ِ‬        ‫ِ‬                                     ‫ِ‬
                                                                       ‫قدرت اقتصادی، منطق خاص خود را دارد و مغایرِ منطق فلسفه است.‬
                                                                                     ‫ِ‬                       ‫ِ ِ‬                   ‫ِ‬
‫فلسفه امامت و شهادت حسینی نیز همان فضیلت "پیامِ" خونی است که توسط زینب ابالغ می‌شود و مُرَکب عالِمانی که خون شهیدان را خوانا می‌سازد.‬
                         ‫ِ‬               ‫ِ‬                          ‫ِ‬                        ‫ِ‬                    ‫ِ‬             ‫ٔ‬
                                          ‫ِ‬                                                                         ‫ِ‬
‫پس باز به رغم مَشهورات پیرامون شریعتی، نه خون و خشونت، و نه جنگ و مرگ، هیچ کدام فلسفه و فرهنگ او نیستند، و شریعتی، می‌کوشد تا پیام‌اش‬
                                                                                                             ‫ِ‬             ‫ِ‬
‫پیک آگاهی، دوستی و زندگی باشد. تراژیک در اینجا، همچون موردِ یونان، نقشی پاالیش گرانه ( کاتارسیس ) دارد، زیرا تصحیح کنندهٔ دموکراسی است‬
                                                                                                                                     ‫ِ‬
                                    ‫ِ‬      ‫ِ‬
‫زیرا محدودیت‌های آدمیان را برایشان آشکار می‌سازد و در آخر اینکه خودآگاهی باید توان تحمل و شکیب آموختن دائمی و دلیری و ایثار را، در برابرِ‬
                                                          ‫ِ‬
 ‫نیروهای "جهل و ترس و طمع" آدمیان، بر خود هموار سازد، تا در مبارزه با "زر و زور و تزویر" از پای نیفتد و به بهای فدای بسیار، همچنان به آرمان‌های‬
                                                                                                                        ‫ِ‬
                                                                                                                 ‫" آزادی، برابری، عرفان" وفادار بماند.‬
          ‫این یادداشت روز 92 خرداد 6831 در روزنامه شرق منتشر شده است‬
                            ‫ٔ‬                                                              ‫							‬




‫‪Print‬‬     ‫‪search‬‬                                             ‫‪Prev‬‬         ‫4‬         ‫‪Next‬‬                                  ‫‪Home‬‬        ‫‪Full‬‬        ‫‪Exit‬‬

Contenu connexe

Tendances

پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
 پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی   پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی کانون آرمان شریعتی
 
جامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعی
جامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعیجامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعی
جامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعیکانون آرمان شریعتی
 
سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟
سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟
سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟کانون آرمان شریعتی
 

Tendances (20)

مصاحبه با روزنامه شرق
مصاحبه با روزنامه شرقمصاحبه با روزنامه شرق
مصاحبه با روزنامه شرق
 
کدام مطهري؟
کدام مطهري؟کدام مطهري؟
کدام مطهري؟
 
توانايي سنت يا تصلب آن
توانايي سنت يا تصلب آنتوانايي سنت يا تصلب آن
توانايي سنت يا تصلب آن
 
مصاحبه عابدی با سارا شریعتی
مصاحبه عابدی با سارا شریعتیمصاحبه عابدی با سارا شریعتی
مصاحبه عابدی با سارا شریعتی
 
قدسیِ وحشی
قدسیِ وحشیقدسیِ وحشی
قدسیِ وحشی
 
نسبت روشنفکری و دین
نسبت روشنفکری و دیننسبت روشنفکری و دین
نسبت روشنفکری و دین
 
دوگانه‌های شریعتی
دوگانه‌های شریعتیدوگانه‌های شریعتی
دوگانه‌های شریعتی
 
سيماي پارادوکسيکال شريعتي
سيماي پارادوکسيکال شريعتيسيماي پارادوکسيکال شريعتي
سيماي پارادوکسيکال شريعتي
 
گسست از ديالکتيک تا هرمنوتيک
گسست از ديالکتيک تا هرمنوتيکگسست از ديالکتيک تا هرمنوتيک
گسست از ديالکتيک تا هرمنوتيک
 
07
0707
07
 
نکاتي درباره سخنراني هابرماس
نکاتي درباره سخنراني هابرماسنکاتي درباره سخنراني هابرماس
نکاتي درباره سخنراني هابرماس
 
پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
 پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی   پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
پیشگفتار مچموعه آثار ۱۱ ـ دکتر شریعتی
 
جامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعی
جامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعیجامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعی
جامعه ـ انسان‌شناسی تخیلِ اجتماعی
 
چگونه نقدي بر شريعتي رواست؟
چگونه نقدي بر شريعتي رواست؟چگونه نقدي بر شريعتي رواست؟
چگونه نقدي بر شريعتي رواست؟
 
سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟
سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟
سکولارها و مذهبي‌ها، تقابل يا تعامل؟
 
جامعه شناسیِ امید
جامعه شناسیِ امیدجامعه شناسیِ امید
جامعه شناسیِ امید
 
دعوت به آندلس
دعوت به آندلسدعوت به آندلس
دعوت به آندلس
 
شريعتي شاه بيت انديشه ايراني
شريعتي شاه بيت انديشه ايرانيشريعتي شاه بيت انديشه ايراني
شريعتي شاه بيت انديشه ايراني
 
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیکدر میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
در میانهٔ دوگانه‌های تراژیک
 
باز هم بازگشت به خویشتن خویش
باز هم بازگشت به خویشتن خویشباز هم بازگشت به خویشتن خویش
باز هم بازگشت به خویشتن خویش
 

En vedette (8)

دینِ ما و دینِ آنها
دینِ ما و دینِ آنهادینِ ما و دینِ آنها
دینِ ما و دینِ آنها
 
زمان امید
زمان امیدزمان امید
زمان امید
 
پروژه بازسازي
پروژه بازسازيپروژه بازسازي
پروژه بازسازي
 
اصلاح‌طلبي حرفي، محافظه‌کاري عملي
اصلاح‌طلبي حرفي، محافظه‌کاري عملياصلاح‌طلبي حرفي، محافظه‌کاري عملي
اصلاح‌طلبي حرفي، محافظه‌کاري عملي
 
انسان و جستجوی دانش
انسان و جستجوی دانشانسان و جستجوی دانش
انسان و جستجوی دانش
 
دو چهره دین
دو چهره دیندو چهره دین
دو چهره دین
 
خاتمي، کروبي، عبدالله نوري؟ یا هيچکدام؟
خاتمي، کروبي، عبدالله نوري؟ یا هيچکدام؟خاتمي، کروبي، عبدالله نوري؟ یا هيچکدام؟
خاتمي، کروبي، عبدالله نوري؟ یا هيچکدام؟
 
توسعهٔ اُيراني
توسعهٔ اُيرانيتوسعهٔ اُيراني
توسعهٔ اُيراني
 

Similaire à در ستایش و سنجش فلسفه

مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
 مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی   مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی کانون آرمان شریعتی
 
اصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعی
اصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعیاصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعی
اصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعیکانون آرمان شریعتی
 

Similaire à در ستایش و سنجش فلسفه (16)

چشم‌اندازهای جنبش دانشجویی
چشم‌اندازهای جنبش دانشجوییچشم‌اندازهای جنبش دانشجویی
چشم‌اندازهای جنبش دانشجویی
 
سال نو، سرفصل نو
سال نو، سرفصل نوسال نو، سرفصل نو
سال نو، سرفصل نو
 
یک جامعه‌شناسی، یک جهان
یک جامعه‌شناسی، یک جهانیک جامعه‌شناسی، یک جهان
یک جامعه‌شناسی، یک جهان
 
بازی چگونه جدی می شود؟
بازی چگونه جدی می شود؟بازی چگونه جدی می شود؟
بازی چگونه جدی می شود؟
 
آگاهي‌هاي موازي و روشنفکرِ آواره
آگاهي‌هاي موازي و روشنفکرِ آوارهآگاهي‌هاي موازي و روشنفکرِ آواره
آگاهي‌هاي موازي و روشنفکرِ آواره
 
Modernite religiouse
Modernite religiouseModernite religiouse
Modernite religiouse
 
مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
 مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی   مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
مکاتبِ تاریخ و روشِ تحقیقِ آن ـ دکتر شریعتی
 
ما و ميراث شريعتي
ما و ميراث شريعتيما و ميراث شريعتي
ما و ميراث شريعتي
 
انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!
انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!
انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!
 
اصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعی
اصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعیاصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعی
اصلاحِ دینی به مثابهٔ اصلاحِ اجتماعی
 
nf00002507-1
nf00002507-1nf00002507-1
nf00002507-1
 
مصاحبه با نشریه چراغ زنبوری
مصاحبه با نشریه چراغ زنبوریمصاحبه با نشریه چراغ زنبوری
مصاحبه با نشریه چراغ زنبوری
 
Pierre bourdieu
Pierre bourdieuPierre bourdieu
Pierre bourdieu
 
مصاحبه با نشريه آرش
مصاحبه با نشريه آرشمصاحبه با نشريه آرش
مصاحبه با نشريه آرش
 
حقیقت و ناکامیِ دموکراسی متعهد
حقیقت و ناکامیِ دموکراسی متعهدحقیقت و ناکامیِ دموکراسی متعهد
حقیقت و ناکامیِ دموکراسی متعهد
 
انتظار عليه انتظار
انتظار عليه انتظارانتظار عليه انتظار
انتظار عليه انتظار
 

Plus de کانون آرمان شریعتی

بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحمانيبحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحمانيکانون آرمان شریعتی
 
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحمانيآزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحمانيکانون آرمان شریعتی
 
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحمانيچرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحمانيکانون آرمان شریعتی
 
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
 بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی   بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی کانون آرمان شریعتی
 
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویيبازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویيکانون آرمان شریعتی
 
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ بانيدورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ بانيکانون آرمان شریعتی
 
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيستنافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيستکانون آرمان شریعتی
 
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلامحقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلامکانون آرمان شریعتی
 
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شدمي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شدکانون آرمان شریعتی
 
روح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاست
روح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاستروح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاست
روح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاستکانون آرمان شریعتی
 
جنگ بنيادگرايان با جهان نامعقول است
جنگ بنيادگرايان با جهان نامعقول استجنگ بنيادگرايان با جهان نامعقول است
جنگ بنيادگرايان با جهان نامعقول استکانون آرمان شریعتی
 

Plus de کانون آرمان شریعتی (20)

بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحمانيبحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
بحران غزه، حماس و حزب‌الله ـ تقي رحماني
 
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحمانيآزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
آزادي هميشه پشت در خانه ماست ـ تقي رحماني
 
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحمانيچرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
چرا تقويت صنف بر احزاب اولويت دارد ـ تقي رحماني
 
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحمانيدرمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
درمان جاي ديگري است ـ تقي رحماني
 
تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
 تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی   تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
تعریفِ تاریخ ـ دکتر شریعتی
 
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
 بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی   بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
بحثِ کلی راجع به تمدن و فرهنگ ـ دکتر شریعتی
 
تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
 تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی   تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
تمدن چیست؟ ـ دکتر شریعتی
 
من اعتراف می کنم
من اعتراف می کنممن اعتراف می کنم
من اعتراف می کنم
 
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زداییپروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
پروژهٔ ۴۰ سال شریعتی‌زدایی
 
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویيبازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
بازخواني انتقادي سه نمادِ جنبشِ دانشجویي
 
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ بانيدورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
دورِ حلزوني و دموکراسي‌خواهي بدونِ باني
 
زبانِ سروش، زبانِ تنفر
زبانِ سروش، زبانِ تنفرزبانِ سروش، زبانِ تنفر
زبانِ سروش، زبانِ تنفر
 
قرآن و "مساله" اي به نامِ زن
قرآن و "مساله" اي به نامِ زنقرآن و "مساله" اي به نامِ زن
قرآن و "مساله" اي به نامِ زن
 
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيستنافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
نافرماني مدني در شرايطِ فعلي ممکن نيست
 
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلامحقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
حقوقِ بشر و "نسبيتِ فرهنگي" در اسلام
 
معرفت شناسي قرآن
معرفت شناسي قرآنمعرفت شناسي قرآن
معرفت شناسي قرآن
 
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شدمي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
مي‌خواستند دانشگاه را حوزه کنند، برعکس شد
 
روح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاست
روح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاستروح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاست
روح و جانِ مشروطه، برابري انسانهاست
 
خاتمي ديگر يک خاطره است
خاتمي ديگر يک خاطره استخاتمي ديگر يک خاطره است
خاتمي ديگر يک خاطره است
 
جنگ بنيادگرايان با جهان نامعقول است
جنگ بنيادگرايان با جهان نامعقول استجنگ بنيادگرايان با جهان نامعقول است
جنگ بنيادگرايان با جهان نامعقول است
 

در ستایش و سنجش فلسفه

  • 1. ‫‪sco‬‬ ‫كانــون آرمــان شــريعتـي‬ ‫فلسفه‬ ‫در ستایش و سنجش‬ ‫ِ‬ ‫‪Sco1385@Gmail.com‬‬ ‫احسان شریعتی‬ ‫0201‬ ‫شماره مقالـه :‬ ‫4‬ ‫تعـداد صفحـه :‬ ‫90/78‬ ‫آخرین بررسی :‬ ‫6831‬ ‫تاريــخ تحـرير :‬ ‫‪www.shandel.org‬‬ ‫موضـوع : یادداشتی در روزنامه شرق‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫1‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 2. ‫در ستایش و سنجش فلسفه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ َ ِ‬ ‫ِ ٔ‬ ‫به خالف شایعه مخالفت با فلسفه و فیلسوفان، شریعتی در تداومِ سید جمال و اقبال، بر ضرورت از سر گیری پرسشگری فلسفی در تمدن اسالمی و‬ ‫ِ‬ ‫ایرانی تاکید، و توصیه می‌کرد که جنبش بازاندیشی دینی به رغم جهت گیری اجتماعی گذشته خویش، نیازمندِ بازسازی فلسفی است، بویژه در دو حوزهٔ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫جهان بینی و انسان شناسی، و این مهم جز با بازخوانی قیاسی ـ تطبیقی آثار و متون کالسیک فلسفه غرب و شرق ( میراث فلسفی اسالم و ایران ) ممکن‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫نخواهد بود.‬ ‫انتقادِ شریعتی از هند و یونان زدگی در تاریخ علم و فلسفه ایران و اسالم، نشانه کمبودِ عالقه و احترامِ عمیق او نسبت به این دو قلّه بلندِ فرهنگ یا‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫تمدن بشری نیست، چنان که معنای قرینه سازی "بوذر" در برابرِ "بوعلی"، ترجیح بدویّت "عقیدتی ـ انقالبی" در برابرِ غنای "فلسفی ـ علمی" رئیس‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫حکمای ایران و اسالم نیست. فضیلت سلمان بر ابوذر را در حدیث " والله لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان لقتله و انما صار سلمان من العلماء النه امرء منا اهل البیت "،‬ ‫باز می یابیم. بحث فقط بر سرِ جهت گیری عقیدتی ـ اجتماعی است و ابوذر یک نماد و سمبل است. مانندِ اسطورهٔ اسپارتاکوس نزدِ مارکس که او را در‬ ‫ِ‬ ‫کنارِ کُپلر، یکی از دو قهرمان خود می‌دانست.‬ ‫ِ‬ ‫شریعتی فلسفه و فرهنگ یونان را دوست می‌داشت، بویژه میتولوژی و تراژدی هِلنی را، و همچنین دموکراسی مستقیم شورایی آتن را که آن را از‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫دموکراسی‌های بورژوا ـ لیبرال جدید جالب‌تر می‌یافت. دعوت شریعتی به این آغازِ نو، در بازپرسی از چیستی هستی و انسان از منظرِ جهان بینی توحید،‬ ‫ِ‬ ‫پرسش‌های جدیدی را ِ روی دوستداران راهِ او می‌گشاید. تفکر یا تعقل موردِ تاکیدِ این "جهان بینی"، چه شاخص‌های خود ویژه‌ای دارد ؟ از یک سو،‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫پیش‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫چه تفاوت‌هایی با "فلسفه و متافیزیک" در سنت افالطونی ـ ارسطویی این دو اصطالح دارد و از سوی دیگر، با "جهان بینی"‌ها ( تصویرها و تصورات جدید‬ ‫ِ‬ ‫از جهان ) به عنوان بنیادِ " ایدئولوژی" های مدرن ؟‬ ‫ِ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫2‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 3. ‫در سی امین سالگشت بزرگداشت هجرت شریعتی، مقصدِ این بحث، یافتن پاسخی کامل برای این پرسش کلیدی نیست، بلکه طرح درست صورت مساله‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫است در انبوهِ سوء تفاهم‌هایی که گاه در افکارِ عمومی، پیرامون موضع واقعی شریعتی شیوع یافته است. بزرگداشت درست میراث فکری شریعتی، در‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫سنجش آثارِ او به مثابه یک راه است و این بزرگداشت، با الهام از یک آموزهٔ نیچه‌ای در بازخوانی تاریخ، نه پاسداشت بیمارگونه یک شی "عتیقه" سنتی‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫است و نه دردِ بنیادگذاری یک "بنای یادبودِ" تاریخی، و نه سقوط به ورطه "نقادی گر ِ" بنیان براندازِ شبه مدرن، بلکه بازگشت به خودِ شریعتی به عنوان‬ ‫ِ‬ ‫ی‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫یک روش است، متوجه آینده‌ای که گذشته‌ای دارد و گذشته‌ای که هر چند دگرگونه و نو، باز می‌گردد‬ ‫ٔ‬ ‫فلسفه خودآگاهی رهایی بخش موردِ ستایش و تجلیل شریعتی، فلسفه "پفیوزی" یعنی در خدمت قدرت‌ها و توجیهِ تئوریک وضع موجود و تَمجید‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫از حاکمان تاریخ تا حدِ "روح جهان" ( ‪ ) Weltseele‬و مدح قَداره بندانی چون دونیز و اسکندر و ناپلئون و هیتلر و استالین نیست، زیرا فلسفه در خدمت‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫هیچ چیز و هیچ کس نتواند بود مگر حقیقت و معنویت، و عدالت و آزادی مردم و چنین فلسفه‌ای همان فرزانگی یا حکمت گمشده‌ای است که جوهرش را‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫زمانی پیام آوران توحید، به زبان وحی خدایی زنده و یکتا، از آسمان به زمین آوردند و در زمان ما، که انسان، دلیری خود اندیشیدن فارغ از قیمومت "سایه‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ ِ‬ ‫ِ‬ ‫و آیه و مایه" را یافته، باز می‌اندیشد و این همان خواست خداست که در فلسفه خلقت آدم، او بتواند متکی به خود، حتی در برابرِ "منع" خدا، بیندیشد و‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫در این توطئه الهی، شریعتی در خدمت خدا، یعنی برای خلق، در جست و جوی "بهشتی است که درختان‌اش همه میوهٔ ممنوعه باشند".‬ ‫ٔ‬ ‫فلسفه موردِ ستایش شریعتی، نوعی خودآگاهی ناکجاآبادی ( اتوپیایی ) ضدِ " استحمار"ی ( ایدئولوژی به معنای منفی کلمه ) است و پرسش اصلی‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫فلسفی او "من کدامم ؟". خویشتن "خود" در نگاهِ او همان من قومی و دینی موروثی و سنتی نیست و دعوت "بازگشت" او، به خودِ حقیقی یا اصیل انسانی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫و همان روح خدایی است که با موهبت خرد و عقل نقاد و پرسشگرش، خودآگاهی و اختیار و اراده و "مسوولیت" یافته و شأن و کرامت او، در قیاس با همه‬ ‫ِ‬ ‫جانوران فرودست و فرشتگان فراسو، در این است که یک گزینش است.‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫3‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬
  • 4. ‫این فلسفه، پایه اومانیسم معنوی شریعتی است که در کنارِ فلسفه تاریخ وی، پایه فلسفه سیاسی دموکراسی " آیندهٔ " موردِ نظرِ او را می‌سازد. نه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ ٔ‬ ‫ٔ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫اومانیسمی "بشرمدارِ" ماتریال ـ سکوالریستی و نه بورژوا ـ دموکراسی نیابتی و غیرِ مستقیم "نمایندگان" و قیم‌های عوام فریب دماگوگ، بلکه انسانیتی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫تشنه تعالی و معنا و نظم نوینی که در چارچوب آن، مردم و ملت‌ها به خودمختاری و حق تعیین سرنوشت و سیادت و حقوق انسانی و مدنی برسند.‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ ِ‬ ‫سرانجامِ این فلسفه اما، یک سناریوی یک سره کُمدیک ـ اُتوپیک نیست، جنبه تراژیک آن، نقش "عنصرِ آگاهی" در تاریخ و جامعه است و "شوم بختی"‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫آگاهی که بر دوگانگی نقش روشنفکر از سویی به عنوان وارث انبیا و ائمه است و از سوی دیگر مبارزی سیاسی که به رغم وسوسه راهبری، باید به نقش‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫راهنمایی فکری ـ اعتقادی بسنده کند. پس، توهم شاه شدن فیلسوف به همان اندازه اشتباه است که فیلسوف شدن شاهان. زیرا قدرت سیاسی، همچون‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫قدرت اقتصادی، منطق خاص خود را دارد و مغایرِ منطق فلسفه است.‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫فلسفه امامت و شهادت حسینی نیز همان فضیلت "پیامِ" خونی است که توسط زینب ابالغ می‌شود و مُرَکب عالِمانی که خون شهیدان را خوانا می‌سازد.‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٔ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫پس باز به رغم مَشهورات پیرامون شریعتی، نه خون و خشونت، و نه جنگ و مرگ، هیچ کدام فلسفه و فرهنگ او نیستند، و شریعتی، می‌کوشد تا پیام‌اش‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫پیک آگاهی، دوستی و زندگی باشد. تراژیک در اینجا، همچون موردِ یونان، نقشی پاالیش گرانه ( کاتارسیس ) دارد، زیرا تصحیح کنندهٔ دموکراسی است‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫زیرا محدودیت‌های آدمیان را برایشان آشکار می‌سازد و در آخر اینکه خودآگاهی باید توان تحمل و شکیب آموختن دائمی و دلیری و ایثار را، در برابرِ‬ ‫ِ‬ ‫نیروهای "جهل و ترس و طمع" آدمیان، بر خود هموار سازد، تا در مبارزه با "زر و زور و تزویر" از پای نیفتد و به بهای فدای بسیار، همچنان به آرمان‌های‬ ‫ِ‬ ‫" آزادی، برابری، عرفان" وفادار بماند.‬ ‫این یادداشت روز 92 خرداد 6831 در روزنامه شرق منتشر شده است‬ ‫ٔ‬ ‫ ‬ ‫‪Print‬‬ ‫‪search‬‬ ‫‪Prev‬‬ ‫4‬ ‫‪Next‬‬ ‫‪Home‬‬ ‫‪Full‬‬ ‫‪Exit‬‬