Contenu connexe
Similaire à Meshkat5 (14)
Meshkat5
- 2. 2
سؤال:کار به ،نشده تذکيه حيوان يا و خوک چربی و پی آن در که شود می نوشته صابونها برخی روی بر
پاک صابونی چنين آيا نه؟ يا است کرده پيدا استحاله ديگر شئ به چربی و پی آن آيا دانيم نمی ما و است رفته
است؟
: جواباست رفته کار به مذکی غير و مردار حيوان یا و خوک چربی یا و پی صابونی ساختن در که بدانيم اگر
،صابوني چنين در چربی و پی استحاله و باشد قطعی و مسلم ،آن استحاله که آن مگر است نجس صابونی چنان
نيست مسلم و معلوم.
: سؤالکه بخريم مرطوب طعامی ای مغازه از اگر است مختلف ،ها مليت و رنگ ،دين ،اروپايي کشورهای در
است؟ پاک طعامی چنين نشناسيم را او دين ما و زده دست آن به مغازه صاحب
: جواباست پاک شده خریداری طعام است بوده آلوده و نجس ،مغازه صاحب دست که ندانيم اگر.
: سؤالکدام از را آنها دانيم نمی ما و شود می عرضه فروش برای اروپايی کشورهای برخی در که پوستهايی
اند آورده کشور.به را آنها و کنند می وارد اسلمی کشورهای برخی از قيمت ارزان پوستهايی ،آنان ،گويند می
به اصول و بگزاريم؟ نماز توانيم می آنها با و است پاک ما برای پوستهايی چنين آيا آورند می در صنعتی شکل
کرد؟ اعتماد توان می ضعسيف احتمالت چنين!
: جوابآن به عقل که باشد ضعيفی احتمال ،است گشته فراهم شده تذکيه حيوان از پوستها آن که این احتمال اگر
احتمال مثل دهند نمی اثر ترتيب2آن از ،نماز در توان نمی و است نجاست به محکوم پوستی چنان ،درصد
است جایز آنها در نماز و پاکند صورت این در جز اما و کرد استفاده.
- 3. 3
سليمان و مورچه
که ديد کوهی پای در را ای مورچه سليمان حضرت روزی
بود کوه پايين های خاک کردن جابجا مشغول.
پرسيد او از:شوی؟ می متحمل را سختی همه اين چرا
گفت مورچه:به کنی جابجا را کوه اين اگر گفته من به معشوقم
اين خواهم می او وصال عشق به من و رسيد خواهی من وصال
کنم جابجا را کوه.
فرمود سليمان حضرت:نمی باشی داشته هم نوح عمر اگر تو
بدهی انجام را کار اين توانی.
گفت مورچه" :کنم می را ام سعی تمام"!...
کرد جابجا را کوه او برای بود آمده خوشش مورچه پشتکار و همت از بسيار که سليمان حضرت.
گفت و کرد آسمان به رو مورچه:می در موری خدمت به را پيامبری ،عشق راه در که گويم می شکر را خدايی
آورد...
پيامبری چون ،بکنيم را مان سعی تمام تلشی هر در و ندهيم راه خود حريم در را نوميدی هرگز که بهتر چه
ست نزديکی همين در هميشه...
- 4. 4
شدند؟ دفن شبانه السلم عليها زهرا حضرت چرا
دارند هاپيام خود درون در كه است اسرارى ،پنهان قبر ،خليفه اطلع و حضور بدون نماز ،شبانه دفن.درست
السلم عليها فاطمه كه استسلم زهرا كه است افتاده اتفاقى چه ولى كرد؛ وصيت گونه این و خواست چنين این
برد؟مى پایان به هاخواست در این با را اشتاریخي وصيت عليها ا!!را اشناراحتي و خشم كه است این نه مگر
آیندگان و مورخان بين تيز نگاههاى برابر در را پرسش چندین واقع در و كندمى اظهار دشمنانش به نسبت
بپرسند تا گذاردمى:عليه علي چرا و شد؟ دفن پنهانى و شبانه پيامبر دختر چرا و است؟ پنهان فاطمه قبر چرا
…و خواند؟ نماز وى بر عمر و ابوبكر اطلع بدون السلم
بود پيامبر جانشين كه كسى آیا)اندكرده ادعا خود كه گونه آن(نداشت؟ را وى بر خواندن نماز شایستگى
فاطمه ،آري،اندكرده ستم وى بر كه را كسانى از یك هيچ و نموده دفن شبانه را او كه كرد وصيت السلم عليها
شهيده صدیقه كه كنند ثابت تا است شيعه براى سند بهترین این و ،نكنند خبر,كه افرادى از و رفته دنيا از مظلوم
است نشده راضى هرگز ،اندكرده ستم وى بر.
كنيممى ذكر را روایت چند اختصار به كه دارد دللت مطلب این بر سنى و شيعه هاىكتاب در فراوانى روایات:
سنت اهل روايات در ،شبانه دفن
نویسدمى بخارى اسماعيل بن محمد:
ىىللص لو رركلب البلأ بها رننذؤرؤی ولم رليلل ينللع الهؤج رو زل الهلنلفلد رتلينيف ؤوؤت فلما رؤهرشلأ لةىتنس وسلم عليه ا صلى النبي لدرعلب رلتشالع لو
عليها.
خدا رسول از پس ماه شش ،عليها ا سلم زهرا فاطمه)وآله عليه ا صلی(،رفت دنيا از كه زمانى ،بود زنده
نساخت خبر با را ابوبكر و كرد دفن شبانه را او السلم عليه علي شوهرش.
عبدا أبو إسماعيل بن محمد ،الجعفي البخاري)متوفاي256هـ(ج ،البخاري صحيح ،4ص ،1549ح ،3998،
خيبر غزوة باب ،المغازي كتاب
نویسدمى الحدیث مختلف تأویل در دینورى قتيبه ابن:
- 5. 5
او با دیگر که خورد قسم پس ،نپذیرفت ابوبکر ،خواست را پدرش ميراث ابوبکر از فاطمه)بکر ابو(نگوید سخن
او تا شود دفن شبانه که کرد وصيت و)ابوبکر(نشود حاضر وى دفن در.
قتيبة ابن مسلم بن ا عبد محمد أبو ،الدینوري)متوفاي276هـ(ج ،الحدیث مختلف تأویل ،1ص ،300،
نویسدمى صنعانى الرزاق عبد:
بود افتاده اتفاقاتى دو آن بين چون نخواند؛ نماز وى بر ابوبكر تا ،شد سپرده خاك به شبانه پيامبر دختر فاطمه.
همام بن الرزاق عبد بكر أبو ،الصنعاني)متوفاي211هـ(ج ،المصنف ،3ص ،521شماره حدیث ،6554حدیث و
شماره:6555
نویسدمى بخارى صحيح شرح در بطال ابن و:
اندداده اجازه شب در را جنازه دفن علما اكثر.او به ابوبكر تا كرد دفن شبانه را فاطمه همسرش ،ابوطالب بن علي
بود افتاده اتفاقاتى دو آن بين چون نخواند؛ نماز.
الملك عبد بن خلف بن علي الحسن أبو ،القرطبي البكري بطال إبن)متوفاي449هـ(ج ،البخاري صحيح شرح ،3،
ص325،
جاحظ از نقل به الحدیدأبي ابن)متوفاى255(نویسدمى:
فاطمه ناراحتى و شكایت)غاصبين دست از(نخواند نماز وى بر ابوبكر كرد وصيت كه رسيد حدى به.
محمد بن محمد بن ا هبة بن الدین عز حامد أبو ،المعتزلي المدائني الحدید أبي إبن)متوفاي655هـ(نهج شرح ،
ج ،البلغة16ص ،157،1998م.
نویسدمى دیگر جاى در و:فاطمه مرگ كردن مخفى)عليها ا سلم(و ابوبكر نخواندن نماز و او دفن محل و
موارد این اثبات بر روایات زیرا است؛ من قبول و تأیيد مورد ،است گفته مرتضى سيد كه چه آن هر و عمر
دارد بيشترى اعتبار دیگر اقوال از من نزد شيخين بر فاطمه خشم و ناراحتى همچنين و است بيشتر و ترصحيح.
ج ،البلغة نهج شرح16ص ،170.
شيعه روايات در شبانه دفن:
و روایت یك به حال عين در اما است؛ اجماعى و مشخص شيعيان ميان در طاهره صدیقه وصيت سبب كه چند هر
كنيممى اشاره سخن.
نویسدمى حضرت آن شبانه دفن علت در صدوق شيخ مرحوم:
پرسيد السلم عليه صادق امام از ابوحمزه بن علي:فرمود روز؟ نه كردند دفن شب را فاطمه چرا:ا سلم فاطمه
نخوانند نماز حضرت آن جنازه بر عمر و ابوبكر تا كنند دفن را وى شب در تا بود كرده وصيت عليها.
الحسين بن علي بن محمد جعفر أبو ،الصدوق)متوفاي381هـ(ج ،الشرایع علل ،1ص ،185،
گویدمى عليه تعالى ا رضوان مدارك صاحب مرحوم:
حضرت آن كه است این اندكرده نقل موافق و مخالف كه گونه آن عليها ا سلم فاطمه دفن محل بودن مخفى علت
محروم پدرش ارث از و كرده اذیت را او كه آنان تا كند دفن شبانه را او تا كرد سفارش السلم عليه اميرمؤمنان به
نخوانند نماز وى بر بودند كرده.
- 6. 6
علي بن محمد السيد ،العاملي الموسوي)متوفاي1009هـ(ج ،السلم شرائع شرح في الحكام مدارك ،8ص ،279
آن وصيت سلم عليها زهرا حضرت شبانه دفن دليل ،سنت اهل بزرگان اعتراف و موجود مدارك به توجه با
را خود خشم كار این با و بخوانند نماز اشجنازه بر ،اندكرده ستم ایشان بر كه افرادى خواستندنمى كه بود حضرت
ساخت جاودانه خلفت غاصبان از.
السلم عليه عصر ولي حضرت تحقيقاتي مؤسسه از اقتباسی
- 7. 7
السلم عليه صادق امام منظر از نوروز:
گوید می ىيمعل:حضور به نوروز صبحگاه در
رسيدم السلم عليه صادق امام.من از حضرت
پرسيدند:؟ دانى می چيزى امروز از آیا ىيمعل
گفتم:می بزرگ را امروز ایرانيان ليکن ، خير
گویند می تبریک همدیگر به و دارند.امام
فرمودند:وقایعى سبب به امروز گراميداشت
کنم می بازگو تو براى که است:
"نوروز"از خداوند که است روزى همان
، باشند خدا بنده که گرفت ميثاق خود بندگان
خداوند از غير و نشوند قایل شریک او براى
است آزادى روز یعنى ؛ نکنند عبادت را کسى.
"نوروز"اولين براى که است روزى همان
روشنایى روز یعنى ؛ نمود طلوع خورشيد مرتبه
است درخشش و.
"نوروز"بر نوح کشتى که است روزى"
جودى"الهى عذاب از نجات روز یعنى ؛ نشست
است.
"نوروز"عليه ابراهيم حضرت که است روزى
با مبارزه روز یعنى ؛ شکست را ها بت السلم
است پرستى بت و شرک.
"نوروز"بر امين جبرئيل که است روزى همان
یعنى ؛ نمود هبوط آله و عليه ا صلی پيامبر
است الهى پيام دریافت روز.
"نوروز"بت و گرفت دوش بر را السلم عليه على حضرت آله و عليه ا صلی ا رسول که است روزى همان
هاست آلودگی از پاک هاى خانه پيراستن روز یعنى ؛ ریخت زمين به کعبه بالى از را قریش هاى.
"نوروز"محل در را السلم عليه على حضرت آله و عليه ا صلی پيامبر که است روزى"خم غدیر"مردم به
است ولیت با پيمان روز یعنى ؛ کرد معرفى اميرمؤمنين عنوان به.
- 8. 8
"نوروز"می پيدا ظهور ، السلم عليه مهدى حضرت ، آله و عليه ا صلی محمد آل قائم که است روزى همان
اینکه مگر آید نمی نوزوزی هيچ دهد می تشکيل اسلمى عدل حکومت و گردد می پيروز عدالت دشمنان بر و کند
محمد آل فرج منتظر ما)السلم عليهم(است ما شيعيان روزهاى و ما روزهاى از نوروز زیرا ، هستيم.آن شما
.داشتند نگه را آن پارسيان و دادید دست از را