Contenu connexe
Similaire à setak_1_edited_1
Similaire à setak_1_edited_1 (13)
setak_1_edited_1
- 1. نوش کنـم عرض خدمتتـون هسـتید دورچیـن و بـره کبـاب سـرو مشـغول اگـر
، کـن پیـدا آب پـارچ یـه نرسـیده خفگـی بـه کار تـا شـده سـرو اگـر ، جـان
بخوای .نیسـت خاصـی عـرض نـداری اعصـاب چـون فروشـی روز صـف تـو اگـر
غیر ی نشـریه تریـن متفـاوت ) ـیَِخن یـا ـیَخِب ناملمـوس تلفـط (بـا نخـوای یـا
ناجور کوییز یـه و نداشـتی خوبی صبح اگر گرفتـی دسـتت رو دانشـگاه سیاسـی
لحظه تو که خوشـحالیم العادیه فـوق روز امروز اگـر اصال نـه یـا داری بعدازظهـر
دقیقه بیسـت نشـریه این تـه و سـر زدن دیـد و خونـدن شـاید ، شـریکیم هـات
باش ها لحظـه تو نکن فکـر آینده و گذشـته به دقیقـه بیسـت ایـن بکشـه طـول
.بریزه هـم به رو صنعتـی خشـک جو ایـن کمـی داسـتان و شـعر شـاید
دانشـگاه که میدونید احتمـاال بگـم نشـریه درمـورد مختصـر خیلـی بخـوام اگـر
داره مسـتقل نشـریه دسـت یک های انگشـت از کمتر اندازه به اصفهان صنعتی
و میشناسـید خودتون که بقیشـم و ماسـت ی یدونه یکی ی نشـریه یکیش که
دارن دوسـت یا اند سیاسـی یا کـه مسـتقل غیر نشـریات نهایتی بـی تعـداد یـه
سیاسـت باید دانشـجو خوبیه چیـزه خیلـی سیاسـت البتـه کـه باشـند سیاسـی
شـاعر همه این با اصفهان صنعتـی دانشـگاه ادبی نشـریه تنها طرفـی از ! بفهمـه
ی فخمهَم کانـون های بچه از کاری بـوده »فاخر«پلک نشـریه خـوب نویسـنده و
اینجا تا پـس ، شـده منتشـر پیش سـال دو اون شـماره آخرین نظر به کـه ادبـی
تاکید و ادبـی هنری فرهنگـی مسـتقل نشـریه »«سـتاک شـدید مطمئن دیگـه
کنیم مـی رو سـعیمون تمـام مـا همـه کـه دانشـگاهه ِسیاسـی غیـر کنـم مـی
اگر ما و سیاسـیه مملکـت این تمـام میدونیم خـوب همـه (ولـی نریـم سـمتش
از حمایت مردمـی و خیریـه انجمـن بـا احتماال کنیـم چـاپ هـم بـز کاریکاتـور
). کنیم مـی پیدا مشـکل تازه علوفـه تولیـد
حتی کردیم مشـورت هـا خیلی با نشـریه برای مناسـب اسـم کـردن پیـدا بـرای
نو شـاخه یعنـی سـتاک ، رسـیدیم سـتاک بـه نهایـت در و شـماها از خیلـی بـا
رویش ما ماسـت حال وصف جـوره همه اسـم این تازه و نـو یعنـی ، تـاک رسـته
تازه و تـر کنیـم مـی تالشـمونو همـه و دانشـگاهیم نشـریات تـو تـازه بـرگ یـه
! ناجوانمردانه بـس سـرمای این تـو بمونیـم
همه تـو ، بفرسـتید مـا بـرای حتمـا رو هاتـون داسـتان و شـعر بگـم آخـر در
برای کردیم حسـاب کمکتون روی گـزارش تا گرفتـه شـعر از بخشـها
خیلی مـا راسـتی باشـید ارتباط در ما بـا و بفرسـتید ایمیـل مـا
مناسـب پخش بـرای راهـی ولـی دادیـم اهمیـت کار ظاهـر بـه
بمـون نشـریه متفـاوت پخـش بـرا نکردیـم پیـدا نشـریه
می مچالـه رو بعـدی هـای شـماره نـه وگـر بدیـد پیشـنهاد
بفرد منحصـر ی عقـده کـه بـس میدیـم تحویـل ِتـونب کنیـم
!داریم بـودن
مبارک عیدتون
ستاکستاک هنری دانشجویی یهنشری
صفر شماره / اول سال
بهانــه از پــر مــردی ، ســبز ؛ امیبهــار امشــب
ترانــه ورق هــر از ، دفتــر روی روییــده
وهمــم دور ،پیچیــده ســتاکت ی شــاخه هــر
خانــه تــکان شــوق ، دورم بــه پیچشــی هــر
تــو از شــعرم ســبزی ؛ مــن از ــت َسِح ســرخی
شــد،زمانه کــه شــعری ؛ ســوری چهــار رســم
شــد در بــه ســیزده از ، دیــدم شــعاع امشــب
روانــه رو ِآب بــر ، ســبزه بــه گــره هــر بــا
ـازوـب دو ی ـدودهـمح ، ات ـینـس ـایـه ـفرهـس در
ه ن ا ق ش ا ع حرف هفت ،هر ام کرده ـنـپه ـنـم
*حضورت ـاـت ربع یک ؛ ـدهـمان و ـتـاس دو ـاعتـس
عاشــقانه تحویــل ؛ در رســی مــی امســال
شمسی هجری ۱۳۹۴ سال تحویل لحظه *
دقیقه ۱۵ و ۲ ساعت
نهاقشاع تحویل
هاشمی رضا محمد
- 2. بخوابم رَدَق این تا ندارم طلب از دست
بخوابم در پشت تا رویم به در بگشای
چرتی جوجه مانند ،خوابم روز طول در
بخوابم؟ بشر مثل شب یک که شود آیا
است حالل نظر یک تا معشوق روی گویند
بخوابم نظر یک تا حرامم نظر یک آن
ویال به دَوَر سَک با کاری قصد به هرکس
بخوابم ببر شب یک ویالت به مرا اما
برایم خرییم گل دیدار وقت همواره
بخوابم بخر بالش ،عزیزم ،هم بار یک
عشقم ِرقرا بی ِیک خوابم ِرخما وقتی
بخوابم سحر تا من عروسی شب حتی
:گفتم،نشستهمهریروزگاریبه:گفتی
بخوابماگر اما ،کردتوانینمبیرون
طاقبازش و پهلو ًالاص ندارد فرقی
بخوابمدمر حتی ،عزیزم ،حاضرم من
ربط بی های جمله با خوابم ِمست که وقتی
)!(فعلی بیت مانند الفاظ ِپرت و چرت در
دیگر که ،ام خوابیده ترافیک در قدر آن
بخوابم فنر مثل توانمیم راه در
است سهل که ...مولوی تا سیروس چارراه از
بخوابم رامسر تا گناوه بندر از
تو زنییم بوق ِیه ،خوابم ِتالش در من
بخوابم پدر بی ای ،دقیقه یک بگذار
تصادف کند من با ماشین که اگر حتی
بخوابم سپر روی مکث ثانیه دو از بعد
استطنزفیلمکهوقتیهمیشهسینمادر
بخوابمنفریکمنبخندندنفرششصد
باربرها دوش بر دیدم بار وقت هر
بخوابم باربر بر بار چون کاش که گفتم
ببینمیکمشاید را آنگوال و ایران
بخوابم قطر ایران ِپخش زمان اما
کارم گرم اسب چون وقتی روز طول در
بخوابم خر مثل شب ماست مسلم حق
منگر و وفات از بعد را تربتم مگشای
بخوابمبیشترمنقبرماندرونتا
خوابمقرصدنبالخفتنقبلهمواره
بخوابم قمر قرص کنار اگر حتی
نیفزود وحشتم جز رفتم که دکتری هر
خوابم به رَو رفتند پرستار شش و هفتاد
نویسمیمشعریکشبنیمةکهوقتی
بخوابم اثر روی تا رومیم بار صد
گویم خواب وصف در توانمیم صبح تا
بخوابم دگر باید ،است صبح پنج نزدیک
خــواب
نــامـــه
احمد استاد مهدی
نیمکت روی رفتـم هشـتم خیابان پـارک به بـود چهارشـنبه
می کـه مالیمـی نسـیم از تـا بسـتم را هایـم چشـم نشسـتم
کردم بـاز که را چشـمم لحظه چند از بعـد ببـرم لـذت وزیـد
را هایم چشـم دوباره ، بـود نشسـته روبرویـی نیمکـت روی ،
آن انگار ولـی بسـپارم نسـیم به را خود کردم سـعی و بسـتم
باز زودتر را هایـم چشـم ، بود کـرده پر مـرا لـذت گوشـه زن
لباسـی ، جوان زن ببینم را او گذشـته از کنجکاوتر تـا کـردم
یک و بود کرده قفـل هم درون را هایش دسـت ، کشـیده اتـو
به که ای لحظـه ، بود گذاشـته دیگـرش پـای روی را پایـش
احسـاس چون دزدیـدم را نگاهـم ،زود کـردم نـگاه صورتـش
.میکند نـگاه من بـه کـردم
نگاه بیشـتر و کردم نـگاه او بـه و چرخانـدم را سـرم آرام بـاز
آراسـته صورتی ، چرخانـدم دیگر طـرف بـه را سـرم و کـردم
روی که رنـگ ای قهوه موهایـی و آفتابـی عینکـی بـا داشـت
آراسـته و شـوم جابجا کردم سـعی ، بود ریخته اش پیشـانی
کردم نگاه کـه خودم به کنم مرتـب را موهایـم و بنشـینم تـر
بسـتم هم را آن ، بود بـاز نیمه پیراهنم هـای دکمـه از یکـی
. گرفتم سرسـری امروز را چروکـم لباس کـه ایـن ی دغدغـه
. میزد پرسـه ذهنم ی گوشـه نکشـیدم اتو
بیشـتری ی طمانینـه بـا و چرخانـدم مـی را سـرم کمـاکان
از کردم تـرک را آنجا بعـد دقیقه سـی ، میکـردم نـگاه او بـه
. شـود رنجیده مـن هـای نـگاه از اینکـه تـرس
موهایم ژل نگرفتـم سرسـری را لباسـم اتـوی بعـد ی هفتـه
هم هفته ایـن شـاید دیدی چـه را خـدا ، نکـردم فرامـوش را
۶ ساعت هاهچهارشنب
هاشمی رضا محمد
پـارک بـا کـه خاطـرش و دیـد اوضـاع آن بـا را مـن و آمـد
.شـود آزرده اسـت آسـودگی دنبال بـه آمـدن
وقتی ،تـا بسـتم را هایـم چشـم بـودم پـارک 6 سـاعت راس
تکرار واقعـه همان خواسـتم می ، ببینـم را او کـردم بـاز کـه
آراسـته ، دیدم را او کـردم بـاز را چشـمانم ، شـد کـه ، شـود
می اذیتم کمـی آفتـاب بـود گذشـته هـای لبـاس همـان بـا
برای خوبـی دیـد شـدم مـی جابجـا اگـر چـون ولـی ، کـرد
عینک نیز مـن بعد هفتـه از کـردم تحمـل نداشـتم او دیـدن
.خریدم آفتابـی
او دیدن و بسته چشمان 6 راس
ناخـودآگاه هـم من و میشـد طـی هم سـر پشـت هـا هفتـه
از ، کـرد می اسـتفاده لبـاس رنـگ دو از فقـط کـه او شـبیه
فقط حتی کـردم مـی خـودداری ها لبـاس بعضـی پوشـیدن
چهارشـنبه به هفته طـول در ، پوشـیدم را کفـش نـوع یـک
گذشـت ماهی چنـد ، میکـردم فکـر
مـی لمـس را صبـح اول دقایـق فقـط چهارشـنبه نسـیم از
بود او دیـدن و کـردن باز چشـم خاطر به هـم آن کـه کـردم
شـوم خارج حالت این از کـه کنم کاری خواسـتم هفته یـک
.شـوم صحبت هم او بـا دلیلـی بـا و
یکـی بـودم شـده آمـاده 6 راس گذشـته هـای هفتـه طبـق
مرتـب موهـا بـودم پوشـیده را ام همیشـگی پیراهـن دو از
رفتـم پـارک بـه . شـده اتـو هـا لبـاس و تمیـز هـا کفـش ،
هایم چشـم و نشسـتم نشسـت مـی او کـه ای صندلـی روی
که خـورد گوشـم بـه صدایـی لحظـه چنـد از بعـد بسـتم را
بود عصا یـک برخورد صـدای شـد می تـر نزدیـک و نزدیـک
پایم بـه عصا آن برخـورد نهایتـا و خـورد مـی زمیـن بـه کـه
..... کـردم بـاز را چشـمانم فقط مـن
- 3. از پیش انـدیک بـود افتـاده شـور بـه دلـم در چیـزی کـه چـرا ، بـودم نخوابیـده را شـب آن تمـام
مشـرق جانب از خونین و خسـته سـواری تک بودند خفتـه بردگانـم ، برخاسـتم ازجـا دم سـپیده
رودی نام مـن از التین به نـزار و زار صدای با ، افتـاد زیر بـه اسـب از مـن قـدیم چنـد در آمـد یم
سـیرابش ها باران که بود مصـر این دادم پاسـخ او به کن یم خیـس را شـهر حصـار کـه پرسـید را
اسـت رودی ، اسـت دیگر ییک جویـم یم مـن کـه ای رودخانـه برداشـت بانـگ غمگیـن ، میکننـد
....پاالید یم مـرگ از را آدمیـان که پنهـان
سِبورخ لوئیس خورخـه
سـبک بزرگان از یکی را
آمریکای تخیلـی علمـی
امـا نامنـد مـی التیـن
، اسـت معتقـد خـود او
ایـن فقـط . کنـد مـی بیـان تخیلـش بـا را هـا واقعیـت
دهد مـی رخ ما روزانـه زندگـی در آنچـه بـا هـا واقعیـت
از را بشـر احساسـات و عقایـد او چراکـه انـد متفـاوت
تنهـا ، بورخـس . داد شـرح بایـد کـه میدانـد واقعیاتـی
در خـودش که طور همـان نویسـد؛ مـی کوتـاه داسـتان
پرگویـی از گفتـه »سـالوادرس پـدرو « داسـتان ابتـدای
پرداخـت بـه و کنـد مـی اجتنـاب تصویـری جزئیـات و
جایـی تـا او .پـردازد نمـی شـخصیت ی انـدازه از بیـش
نیسـت که کتابـی بـر کـه کنـد مـی دوری نویسـی رمـان از
مـی عرضـه بـازار بـه کتابـی عنـوان بـه و نویسـد مـی نقـد
نتیجه ایـن بـه تـوان مـی داسـتانش چنـد خوانـدن بـا کنـد
زیاد حجـم ایـن شـاید دانسـته مـی قـدر چـه او کـه رسـید
ملـی کتابخانـه بـر او سرپرسـتی از ناشـی بایـد را اطالعـات
بخواهیـم اگـر .دانسـت زبـان شـش بـر او تسـلط و آرژانتیـن
جایزه او گفـت باید کنیم محـدود افتخاراتش بـه را بورخـس
در ناشـران المللی بین جامعـه سـوی از را فورمنتـو ادبـی ی
جایـزه دریافـت نامـزد گرچـه و کـرده دریافـت 1961 سـال
لئو چـون دیگری بـزرگ نویسـندگان ماننـد امـا بـوده نوبـل
نشـده اعطا او به جایـزه ایـن ... و کافـکا فرانتـس ، تولسـتوی
.بـود نابینـا کاملا زندگـی پایانـی سـال 32 در بورخـس . اسـت
لابلایزندگی
هابکتا
طیبی مینا
همراه به عریضی نایلون بود کرده را باران بینی پیش است بارانی هوا امروز بدش شانس از
داشت
گراف پارا 80 صحفه میکند باز بود داده قرار ان میان در یذکاغ که ای صفحه از را کتاب
میکند کتاب ادامه خواندن به اخرشروع
» حکمفرماست وتناسب نظم دستگاه هر «درون
میدهد ادامه و میزند خندی نیش
بسیار های تضاد تاثیر تحت مگر نمیشود بدل نوینی دستگاه به دستگاهی هیچ «لذا
این و میابد تکوین جاندار خود با جاندار دستگاه هر ضد چون اما وبیرونی درونی نیرومند
»......سرانجام باشد جاندار غیر یا جاندار دستگاه میتواند ضد
..... تق تق تق
را تخفیفش درصد 50 های کتاب بر شده کشیده نایلون روی بر باران قطرات برخورد صدا
میشنود
های قدم از الود گل اب .برمیدارند تر بلند را گامهایشان نشدن خیس برای پیاده عابرین
. میپاشد نایلون روی عابران تند
میکند باز را کتاب میچرخد خیابان به رو میشود بلند میکند نگاه را باران قطرات برخورد
80 صحفه
اخر جمله
اخر پاراگراف
میکند رفتن پیش به شروع و
نفی در نفی اصل اساس بر و میکند متالشی انرا دستگاه استواری علیرغم وسرانجام «
» گرفت خواهد را جایش تری متعالی دستگاه
میدارد باز حرکت از را عابران ترمز جیغ صدای
میکند خوانی باز امضا برای را گزارش برگه بیمارستان خانه سرد در انتظامی مامور
تهران دانشگاه ادبیات رشته دانشجوی ساله 23 احمدی سینا : مشخصات
رانندگی سانحه :مرگ علت
خیابان لغزندگی دلیل به خودرو کنترل در توانایی وعدم اتوموبیل راننده زیاد سرعت :شرح
صادقی کامبیز آخر پاراگراف
»«الف داستان مجموعه از »«نامیرا داستان از قسمتی
ف
پخ
ص
م
چ
]
]
ن
قز
پیراهنندیمی نارص
ﻣﯿﺸﻪ وا ﮐﻪ وﻗﺘﯽ ﭘﯿﺮاﻫﻨﺖ از دﮐﻤﻪ ﯾﮏ
ﮐﺮد ﺷﺎﻋﺮ ﺷﻬﺮو آدﻣﺎي ﺗﻤﻮم ﻣﯿﺸﻪ
ﺗﺮدﯾﺪي ﻫﯿﭻ ﺑﺪون دوم ي دﮐﻤﻪ ﺑﺎ
ﮐﺮد ﺻﺎدر ﻣﯿﺸﻪ رو ﺧﯿﻠﯿﺎ ﻗﺘﻞ دﺳﺘﻮر
ﻟﺤﻈﻪاس ﻫﻤﯿﻦ ﺗﻮو ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺟﻨﮕﺎي آﻏﺎز
ﺟﻨﮕﻪ ِ رﺳﻤﯽ ِ ﺷﺮوع ﺳﻮم ي دﮐﻤﻪ ﭘﺲ
ًﻗﻄﻌﺎ ،ام ﻏﺰه ِ ﻧﻮار ِ ﺗﺎﺛﯿﺮ ِﺗﺤﺖ ﻣﻦ
ﺳﻨﮕﻪ ﺗﺎ دو ﺑﻌﺪي ي دﮐﻤﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ِ ﻣﺸﺖ ﺗﻮو
ﭘﻨﺠﻢ دﮐﻤﻪي در ﻣﺴﺘﻘﺮ وﯾﺮوﺳﻬﺎي
رو دﻓﺎﻋﯽ ﺳﯿﺴﺘﻢﻫﺎي ﻣﯿﺪه ﺗﻐﯿﯿﺮ
ﮐﻮﭼﻪ ِ ﺳﺮ ﺗﺎ ﻣﯿﮑﺸﻮﻧﻪ ﮐﺮدي رﻗﺺ ﺑﺎ
رو ﻧﺨﺎﻋﯽ ِ ﻗﻄﻊ ِ درﺻﺪ ﺧﯿﻠﯽ ِ ﺟﺎﻧﺒﺎز
ﺑﻌﺪي و ﺑﻌﺪي دﮐﻤﻪﻫﺎي ﻧﺮﻣﻪ ﺟﻨﮓ ﯾﮏ
ﺗﺸﻮﯾﺸﻪ ﺷﻮراي ِ ﻣﺠﻠﺲ ﯾﮏ ﭘﯿﺮاﻫﻨﺖ
ﻫﺴﺘﯽ روﺑﺮو زﯾﺎدي اﺗﻬﺎﻣﺎت ﺑﺎ
ﻣﯿﺸﻪ ﺷﺎﻣﻠﺶ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻧﻈﻢ در اﺧﻼل
!ﺷﺨﺼﯽ ًﮐﺎﻣﻼ اﻧﻘﻼب ﯾﮏ ي هاﻧﮕﯿﺰ
ﺗﺨﺮﯾﺒﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺎري ﺗﺎزه ِ ﭼﺮﯾﮏ ﻣﻦ در
ﻧﯿﺴﺖ ﻣﻤﮑﻦ ﮐﻪ ﺧﻮﻧﺮﯾﺰي و درد ﺑﯽ ﺗﻮ اﺷﻐﺎل
ﺗﺼﻮﯾﺒﻪ دﺳﺖ در ﮐﻮدﺗﺎ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻃﺮح
- 4. ،سرد ماه اسفند همین نهم شنبه
افسرده و خاکی دانشگاه همین توی
بچه از جمعی بهایی شیخ تاالر در ،
های"یک سختی وجود با که ها
روح هنوز ،صنعتی"بودن دانشجوی
نرفته تحلیل هنرمندشان و لطیف
اجرای ، تیمی کار یک در ، است
جذاب شما برای شاید .گذاشتند نمایش به را ارزشی با
توی افتاد کجا و کی از ها دانگ و دینگ این بدانید باشد
موسیقی کنسرت به شد تبدیل چطور و ها بچه این سر
به منظور همین ابعاد.به این با هم آن " ژوان " گروه
.بگیریم را سواالتمان جواب تا رفتیم گروه سرپرست سراغ
را خودتان ، میکنیم شروع ای کلیشه سوال یک از +
.کنید معرفی
شهر ، 1371متولد ، خوی نیک فامیلم ، مهدی اسمم -
عمران مهندسی ی رشته دانشگاه همین 90 ورودی ، یزد
در 90 سال تا کردم شروع 1387 سال از را نوازندگی ،
استاد پیش 93 سال یعنی االن تا و دیدم آموزش یزد
!.هستم دیدن آموزش حال در تهران در عطابکی
تشکیل چگونه ، بگویید ژوان از مطلب اصل سر برویم +
؟ شد
از تعدادی پیشنهاد به بنا گذشته سال ماه مهر -
موسیقی گروه یک سرپرستی برای خوبم خیلی دوستان
ژانری )محیط معنـی مبینت(بهَا
تأکیـد کـه اسـت موسـیقی از
و فضاسـازی روی بـر بسـیاری
گونـه ایـن .دارد موسـیقی تـون
موسـیقی جدیـد ادوات ظهـور بـا ابتـدا موسـیقی
انگلسـتان در 70 دهه اوایـل سینتیسـایزرها ماننـد
از اسـتفاده گرفتـن اوج بـا سـپس و گرفـت شـکل
شـکل بـه موسـیقی صنعـت در الکترونیـک ادوات
.آمـد در تـریهپخت
طـورنهما سـبک ایـن اصلـی یهمشـخص واقـعرد
موسـیقی نشسـتن نوع یک پیداسـت نامـش از کـه
نـوع ایـن پخـش هنـگام واقـعرد .اسـت محیـط در
افـراد ، بـردن لـذت عیـن در محیـط در موسـیقی
موسـیقی گویی .شـوندینم موسـیقی پخش متوجه
شـما افکار و دید به و شـده تنیـده فضـا تاروپـود در
.شـوید آن متوجه شـما آنکـهیب دهـدیم جهـت
آرام هـایبضر و تکـرار از اسـت پـر سـبک ایـن
صـورت در ًالمعمـو .نامحسـوس بسـیار تغییـرات و
صداسـت ریتـم بـر تمرکـز خواننـده صـدای وجـود
ایـن یهریشـ یهدربـار بخواهیـم اگـر .اشـعار تـا
منشـا سـر توانیـمیم شـویم عمیـق بیشـتر سـبک
و جـاز ، مینیمـال ، الکترونیـک موسـیقی در را آن
این ناب هـایهنمون از .کنیـم پیـدا راک پروگرسـیو
توان می را Cafe Del Mar یهمجموعـ ، سـبک
در مـکان یک نـام مـار دل کافـه واقـعرد .زد مثـال
آفتابش غـروب خاطر بـه که اسـت اسـپانیا ایبیزای
Cafe Del Mar لیبـل با کافه ایـن .دارد شـهرت
هاییموسـیق از هایـیهمجموع گاهـی چنـد از هـر
هایهالی باید امبینت موسیقی "
جای خود در را بسیاری شنوایی
کدام هیچ بر اینکه بدون دهد
جذابیت عین در و شود معطوف
" .باشد نیز گرفتن نادیده قابل
انو ایانرب
یک قصد اول البته . شدم وسوسه کنسرت برگزاری و
، داشتیم را هشت تاالر همان ابعاد در کوچک کنسرت
جوری دیدیم 92 ماه اسفند در که استقبالی وجود با اما
اجرا بهایی شیخ تاالر در را برنامه گرفتیم تصمیم که شد
اصفهان از خوب نوازندگان از تعدادی از همچنین ، کنیم
تصمیم روز همان و کنند همکاری ما با که شد دعوت
شد کار نتیجه که کنیم برگزار را دومی کنسرت گرفتیم
.. اسفند 9 کنسرت
؟ دارید گروه برای تری عمومی ی برنامه +
برنامه برسد پایان به تحصیالتم که دیگر سال چند تا -
داشت نخواهیم شد برگزار آنچه مقیاس در تری جدی ی
را همتش کسی اینکه مگر ، من سرپرستی به حداقل ،
این در بگیرد عهده به را گروه سرپرستی که باشد داشته
گروه در نویس نت یا نوازنده عنوان به حاضرم صورت
کانون به را ژوان برند حاضرم حتی باشم داشته فعالیت
بدهم موسیقی
مثل شخصی فرهنگی امور های گیری سخت وجود با +
کند؟ پیشرفت توانست چگونه خوی نیک مهدی
سدی اگر من که است این جواب بهترین کنم فکر -
اینکه تا بگذرم کنارش از کردم سعی دیدم خودم جلوی
هزینه کم و بهترین نظرم به ، کنم متالشی را سد آن
، کنید حل را مشکل سیاست با که است این کار ترین
. کثیف سیاست نه البته
شما است این آید می پیش که سوالی +
عمران مهندس یک عنوان به دارید دوست
؟ هنرمند یک یا بشوید معرفی
معرفی نوازنده یک عنوان به دارم دوست -
تنظیم یک عنوان به بیشتر حتی ،بشوم
.ساز آهنگ و کننده
آخر حرف ؟ دارد دیگری حرف چه خوی نیک مهدی +
.بزنید میخوانند را پاسخ و پرسش این که کسانی به را
اما )فراوان تاکید با ( است زیاد خیلی که آخر حرف -
شرکت آگاهی با ها بچه که است این خواهشم ترین مهم
و دارد نمایش برای چیزی چه برنامه این بدانند و کنند
نحو به میتواند وقتی برنامه میخواهد.یک مخاطبش از چه
مخاطبین هم و کاران اندر دست هم که شود انجام احسن
کنسرت فضای .دهند انجام درستی به را خود وظیفه
شود گرفته اشتباه جشن با نباید
ی برنامه هیچ که است این از اشکال کنید نمی فکر +
؟ کنند تخلیه را شان انرژی ها بچه که ندارد وجود شادی
در فرهنگ این میرود پیش که قدم به ،قدم دارم قبول -
فرهنگ ،شود می سازی فرهنگ و افتد می جا ها دانشجو
این و بسازیم بستر ما که است این نیازش هم سازی
. بدهیم ارتقا را سطح
دانلود زیر پیوند از رو )Junaio(جونایو یهبرنام .گرفتیم نظر در واستون جالب چیز یک هاهبچ
بار اولین برای کنیمیم فکر خودمون ما (که افزوده واقعیت فناوری از استفاده با تا کنید
.ببینید رو کردیم اضافه نشریه به که جدیدی یهلای ).کنیمیم استفاده داریم )!(خاورمیانه تو
): !کنید کشفش خودتون تا نمیگیم بقیشم
setak.wisperd.com
:کنید دانلود زیر پیوند از رو جونایو یهبرنامرا باال کد جونایو یهبرنام با
.کنیداسکن
در شده مشخص نقاط اکنون هم
.کنید اسکن جونایو با را نشریه
ژ
کریمی رویا
سامانی شکیبا
از کـه کنـدیم منتشـر را آن در شـده پخـش
.هسـتند دنیـا سراسـر در هنرمنـدان بهتریـن
هاهمجموع ایـن هـایگآهن بیشـتر غالـب فضـای
گـوش .اسـت نزدیـک خاورمیانـه موسـیقی بـه
هـایهالی بـه را شـما هـاهمجموع ایـن بـه دادن
): بـردیم یتـان روزمـره تجربیـات از باالتـری
ستاک هنری دانشجویی نشریه
:مسئول مدیر و امتیاز صاحب
قیصری الدین حسام
صفاریه پویا :هنری مدیر
سردبیری شورای نظر زیر
:الکترونیک نسخه دانلود
setak.wisperd.com
setakiut@gmail.com
مزقون
صفاریه پویا
جلدهس