Contenu connexe
Similaire à چشمها میخوانند (20)
Plus de AghighFamily (20)
چشمها میخوانند
- 5. ?
?
?
?
?
?
?
?
زیر بعضی دیدند؛ را واقعه روز که است هاییمچش حکایت خوانند؛یم هامچش
و خوانده را راه بعضی .کفر پرچم زیر بعضی و وآلههعلیهللایصل خدا رسول نوه پرچم
صاحبانشان ِرفتارکنیم مقایسهوبخوانیمرا»خوانندیمهام«چش.ماندهراهازبعضی
کدام زیر جایمان ،بودیم واقعه روز در ما اگر اینکه به کنیم فکر و خودمان؛ رفتار با را
بود؟ پرچم
- 8. 8
بلدهرا
چیزههم از پیش باید ،کنیم مسافرت شهری به بار اولین برای است قرار وقتی
و برویم طرفی کدام است قرار بفهمیم و کنیم نگاه را نقشه باید .باشیم نقشه دنبال
.کنیم فراهمراالزممقدمات،مسیرتناسبهببتوانیمتاداریم؛روپیششهرهاییچه
.کنیم چک را کولر گاز باید یا داریم چرخ زنجیر به نیاز فهمیمیم که است وقتنآ
ندانیمولی،تغذیهبهترینوسفرمهبهترینوباشیمداشتهراسفروسیلۀبهترینگرا
مسیر اگر بساهچ .رسید نخواهیم مقصد به وقتچهی ،است طرف کدام درست ِمسیر
اگر
ً
مثال.بشویمدورمقصدازبیشتر،برویمپیشبیشترچههر،کنیم انتخاباشتباهرا
،حرکتبهشمالمسیر درکنیم شروعاشتباههبوبرویمجنوب درشهریبهباشد قرار
این در .اصلی مقصد از کندیم دورترمان ،برویم شمال سمت به که کیلومتری هر
یک داشتن پس شد؛ خواهیم دور مقصد از ترعسری ،برویم هم ترعسری چه هر شرایط
ازپیشبلکه،نیستوابستهخوبسفرمهوتغذیهووسایلوجودبهفقطموفق ِسفر
آن به نسبت خودمان باید یا که است؛ درست مسیر ِدانستن به وابسته ،هانای همۀ
راراهنهکسی اگرومطمئن؛»بلده«رایکسراغبرویمیاوباشیمداشتهیقینوگاهی آ
.است بهتر نکردنش حرکت
ً
یقینا ،باشد داشته »بلده«را نه و باشد بلد
- 9. 9
ادعای که ناکسی و کس هر به نباید اینکه دارد؛ وجود هم مهم نکتۀ یک البته
باشند هایینراهز ،افراد این است ممکن کهچرا کرد؛ اعتماد ،کندیم بودن »بلده«را
ببرندایهبیراهمسیربهرااووکنند سوءاستفادهانسان نیازواعتماد ازخواهندیمکه
.بیاورند سرش بر هم بالیی شاید و کنند غارت را اموالش و مال راحتیهب بتوانند تا
ِ«راه دانستن ،خارجی و داخلی بلند و کوتاه هایتمسافر در راه ِدانستن از ترممه
و دنیا سعادت یعنی اصلی مقصد به ،شود طی درست اگر که راهی .است »زندگی
!بختیننگووشقاوتجزرسدینمپایانیبه،شودپیمودهاشتباهاگرورسدیمآخرت
و رفتارها انتخاب و زندگی مسیر در گذاشتن قدم از قبل باید که است همین برای
کممک راعملشودینمحتی.حرکتبهکرد شروعبعدوکرد پیدارادرستراه،گفتارها
اندکهماناستممکنکهچراگشت؛ درستمسیردنبالحالهماندرودادانجام
.بکشاندبیراههبهرامسیرمانوکند دورمقصد ازراماهمهالعم
زندگیمسیرچراکهبود؛همهانراهزمراقبویژهصورتهبباید،میانایندرالبته
ِرسیدنمانعوکنند سرقتراانسانگوهرهای خواهندیمکه داردزیادیهاینراهز
بهعالقهومقام؛ومالوجانداشتندوستهمچونهایینراهز.شوندمقصدبهاو
.دیگربیراهۀهزارهزارانوریاوشهوتوشهرت
- 10. 10
ضررهایوهاتمنفعگرفتن نظردربدونوبازچشمانبا ِانتخابیعنی»«بصیرت
از را صحیح مسیرهای ،باشد همراهمان گرا که است بلدیهرا همان شخصی؛
هانراهز فریفتۀ گذاردینم که بلدیهرا همان .دهدیم نشانمان بیراهه مسیرهای
حفظزندگیمسیر درراماکه بلدیهراهمان.کندیمگوشزد راآنانخطرهایوشویم
استکسی مانندبصیرتیبانسانوکند؛ینمرهایمان،مقصدبهرسیدنتاوکندیم
.زده جاده دل به بلدهرا بدون که
با است ممکن حتی که است ذهن از دور رسیدنش مقصد به تنهاهن شخص این
آن در کس هر که مسیری .کند دورتر سعادت مسیر از را خود ،داردیبرم که قدمی هر
.رسید خواهد جهنم و شقاوت به شک بدون ،نرود راه
:فرمایندیمuصادقامام
1
؛
ً
اد ْعُبا
َّ
لِإ ِرْي َّالس
ُ
ة َع ْر ُس ُه ُيدِزَيا
َ
ل ِيقِر
َّالط ِرْي
َ
غى
َ
ل َع ِرِائ َّالس
َ
ك ٍة َير ِصَب ِرْي
َ
غى
َ
ل َع ُلِام َع
ْ
ال
راه بیراهه در که است کسی همچون ،کندیم عمل »«بصیرت بدون که کسی
.شودیم دورتر مقصد از ،رود ترعسری چه هر که رود؛یم
.1ح،43ص،1ج،الكافي.1
- 11. 11
بدتر وبد
این شود؛یم سنگین کسی گوش گاهی !بدتر بعضی و هستند بد ،اتفاقات بعضی
مشکلکردن حلبرایکهچرااست؛بدازبدتراین!شودیمناشنواگاهی امااست؛بد
سمعک از استفاده تا گرفته زدن حرف بلندتر از دارد؛ وجود هاییهرا ،سنگین ِگوش
است طورنهمی .ندارد ایهفاید ،بزنیم داد هم هرقدر ناشنوا گوش ِکنار ولی ...و
بشود شاید را اولی .بدتر دومی ولی است بد اولی .نابینا و ضعیف خیلی چشم تفاوت
هیچ دیگر ،شود نابینا که کسی ولی کرد درمان حدودی تا استکانیهت هایکعین با
.کندینم دوا را دردش عینکی
ِچشموگوش شدن دارلمشکهمنآ.داردبدتریحالتهمشدنکر و کور همین
چشم و گوش ولی باشد داشته مشکل اشیظاهر گوش و چشم که کسی .است دل
کسی ولیکند؛ینمبرخوردمشکلیبهسعادتمسیرکردن طیبرای،باشدسالمدلش
شنیدن از شودیم کر .پذیردینم را درستی حرف هیچ دیگر ،شده کر و کور قلبش که
هم هرقدر انسانی چنین برای .الهی هاییراهنمای دیدن از شودیم کور و حکمت
را؛نشانههمهنآببیندتانیستچشمیکهچراندارد؛ایهفاید،بگذارندنشانهوتابلو
- 12. 12
.است بد ِاتفاقات ترینختل از ،بصیرت دادن دست از این و
در بدون و باز چشمان با و درست هایبانتخا ِتوانایی و بصیرت جایگاه که حاال
راجعمانیذهنسؤاالتازخیلی،دانستیمراشخصیضررهایوهاتمنفعگرفتن نظر
فرستادگانمقابل درهمیشهچرااینکه.شودیمحلخودهخودب،تاریخیاتفاقاتبه
ناسزا با را آنان چشمداشتیب هاییدلسوز و کردندیم کشیفص زیادی افراد ،الهی
اینکه دادند؛یم پاسخ جنگ و زهر و شمشیر با ،موارد بعضی در و تمسخر و توهین و
فقط و حزب نه و بود شخص از پیروی نه شعارشان که الهی فرستادگان این چرا
پیروان ،کردندیم روشن هانانسا برای را سعادت مسیر و خواندندیم خدا سویهب
وجودباچرااینکهبودند؛اذیتوآزارتحتهمیشهکه داشتندشماریتانگشحقیقی
ایهعدبازهمبودند؛مردمراهنماییمشغول،الهیسفیراناینکه زیادیهایلسا
به نسبت ایهذر و کردندیم مقاومت سرسختانه هایشانیراهنمای و هاهآموز برابر در
فراوان و آشکار معجزات حتی چرا اینکه دادند؛ینم نشان تمایل ،صحیح مسیر این
کفرشان در و شدینم ایهعد آوردن ایمان باعث ،زمین روی خداوند نمایندگان
!مرگ هنگام تا ماندندیم
همان نابینا»؛ هایمچش «داشتن عنوان با دارد ساده دلیلی هانای تمامی
- 13. 13
کرده موفقراصاحبانشواست»بیناهایمچش«داشتنمقابلشنقطۀکه ایهمسال
.دارد دوست خدا که مسیری انتخاب به
بینا که افرادی .بود خواهند و هستند و بوده ،تاریخ همیشۀ در گروه دو این و
بر رفتارهایشان ،خامشان خیال به و دارند چشم ظاهر در که افرادی و هستند
که کورهایی همنآ هستند؛ کور درواقع اما است؛ شدهبحسا هایبانتخا اساس
خواهندیم اگر یا و روندینم راهنما سراغ یا دلیل همین به و بینندیم کنندیم فکر
و»شوددگر کور ِعصاکش«کوریوروندیمدیگری کور سراغ،کنند انتخابراهنمایی
چشم انسان اینکه است بد چقدر و !هالکت جز داشت نخواهند پایانی هم درنهایت
کمک بابتواندولی،باشدنابیناانساناستبهترکه بد قدرنآ!نبینداماباشد؛داشته
بصیرتی همان ،درست بلدهرا انتخاب و دیدن توانایی .ببیند را درست راه ،دیگران
!است ترتبااهمی هاهداشت خیلی از داشتنش که است
:فرمایندیمuامیرالمؤمنینحضرت
2
ة؛ َير ِصَب
ْ
ال ِد
ْ
ق
َ
ف ْنِم ُن َوْه
َ
أ ِر َصَب
ْ
ال ُد
ْ
ق
َ
ف
.بصیرتنداشتن ازاستبهتربینایینداشتن
.6536حدیث،غررالحکم.2
- 14. 14
کربال
و ترهساد بسیار ،عاشورا واقعۀ به راجع صحبت کنونا ،هاهمقدم بعدازاین
کار ،پیغمبر وفات از بعد سال پنجاه «چرا اینکه به راجع صحبت .است ترکدرلقاب
،سردارشان ،امیرشان ،وزیرشان از - مسلمان مردم که رسید جاییهب اسالمی کشور
شدند جمع کربال و کوفه در - شانشاوبا و اراذل و شانیقار ،شانیقاض ،شانمعال
جاییهب کار چرا !کشیدند؟ خون و خاک به ،فجیع وضع آن با را پیغمبر جگرگوشۀ و
تهمتهانآبهوآوردندبازاروکوچه بهراپیغمبرحرم،مردمچشممقابلدرکه رسید
امیرالمؤمنینپسروزهرافاطمۀپسر،پیغمبرپسر!زدند؟عادلامامبرکننده خروج
عادلی امام !کردند معرفی عادل امام بر کننده خروج عنوانهب را uحسین امام ،را
اسالمی احکام جزئیات به نسبت قدرنآ که اسالمی ت ّام چرا !!معاویه بن یزید نام به
و غفلت دچار صورت این به ،واضحی قضیۀ چنین در ،داشت ت
ّ
دق قرآنش آیات و
.3
»!داد؟ رخ عظمت آن به ایهفاجع ناگهان که شد انگاریلسه
بیان در آنان کوتاهی و بود جامعه خواص بصیرتییب همان دلیلش هانای تمامی
.1375/3/20،رهبریمعظممقامسخنان ازبرگرفته.3
- 15. 15
شودیمنگاههانآبهجامعهالگوهایعنوانهبکه خواصی.صحیحراهمعرفیوحق
به تریقدقی نگاه اگر و کندیم منحرف را جمعیتی و گروه ،کوچکشان هایشلغز و
و زمان آن ِخواص داشتند بزرگی هایشلغز چه که بینیمیم ،باشیم داشته تاریخ
چهدچار،نبویاسالممسیروافتاداتفاقتاریخطولدربزرگیانحرافاتچه،درنتیجه
شهادتازپسوشدآغازپیامبرزمانازکه هاییشلغز.شدعظیمیهاییروجک
نامبهشخصی،سالپنجاهگذشت ازپسکه شدهمینودادنشانراخود،حضرت
!کردینم خودداری ،قطعی هایمحرا انجام از حتی که شد معرفی پیامبر خلیفۀ
سراغ و کنیمیم گذر پیامبر زمان اتفاقات از ،کتاب این موضوع به توجه با
دانیمیمهرچند.رویمیمuحسینامامزمان درخواصعملکردواتفاقاتبررسی
.شدند ظلم این گذارهپای که است آنانی متوجه اصلی ِگناه که
ْم
ُ
كْت َع
َ
ف َد
ً
ةَّم
ُ
أ ُه
َّللا َن َع
َ
ل َو ِتْيَب
ْ
ال َلْه
َ
أ ْم
ُ
كْي
َ
ل َع ِر ْو َج
ْ
ال َو ِم
ْ
ل
ُّ
الظ َاس َس
َ
أ
ْ
ت َس َّس
َ
أ
ً
ةَّم
ُ
أ ُه
َّللا َن َع
َ
ل
َ
ف
َن َع
َ
ل َو ْم
ُ
كْت
َ
لَت
َ
ق
ً
ةَّم
ُ
أ ُه
َّللا َن َع
َ
ل َوا َيهِف ُه
َّللا ُم
ُ
كَب
َّ
ت َريِت
َّ
ال ُم
ُ
كِبِات َرَم ْن َع ْم
ُ
كْت
َ
ال َز
َ
أ َو ْم
ُ
كِام
َ
قَم ْن َع
َو ْم ِه ِاعَي
ْ
ش
َ
أ ْنِم َو ْم ُهْنِم ْم
ُ
كْي
َ
لِإ َو ِه
َّللا ى
َ
لِإ
ُ
ت
ْ
ئِرَب ْم
ُ
كِالَتِق ْنِم ِين ِك ْم
َّالتِب ْم ُه
َ
ل َين ِد ِ
ّه َم ُم
ْ
ال ُه
َّللا
4
؛ ْم ِهِائَیِل ْو
َ
أ َو ْم ِه ِاعَب
ْ
ت
َ
أ
.عاشورازیارت،الجنانحمفاتی.4
- 16. 16
خدا و گذاشتند بنیان را بیتلاه شما بر ستم و ظلم که گروهی کند لعنت خدا
کردند دور]بودخدارسولجانشینی[کهمقامتانازراشماکه راگروهی کند لعنت
شما خدا که هاییهجایگا ،نمودند برکنار ]بود مسلمین خالفت [که هایتانهجایگا از و
آنانکند لعنتخداوکشتند راشماکه راگروهی کند لعنتخداوداد؛جایهانآدررا
جویمیمبیزاریمنکردند؛ مهیا]شما[قاتلینایشانبرایراشماباجنگشرایطکه را
.دوستدارانشانوروهاهدنبالوپیروان ازوایشان ازشماجانبهبوخداسویهب
ِن َع
ْ
ال َّم ُه
َّ
الل
َ
كِل
َ
ذ ى
َ
ل َع ُه
َ
ل ٍعِاب
َ
ت َر ِآخ َو ٍد َّم َحُم ِآل َو ٍد َّم َحُم
َّق َح َم
َ
ل
َ
ظ ٍمِال
َ
ظ
َ
ل َّو
َ
أ ْن َع
ْ
ال َّم ُه
َّ
الل
ْم ُهْن َع
ْ
ال َّم ُه
َّ
الل ِهِلْت
َ
ق ى
َ
ل َع
ْ
ت َعَاب
َ
ت و
ْ
ت َعَايَب َو
ْ
ت َعَاي
َ
ش َو َنْي َس ُح
ْ
ال ِت َدَاه َج يِت
َّ
ال
َ
ةَاب َص ِع
ْ
ال
5
يعا؛ِم َج
کرد ستم محمد خاندان و محمد حقهب که را ستمکاری نخستین کن لعنت خدا
با که را جمعیتی کن لعنت خدایا .نمود پیروی او از ستم این در که را کسی آخرین و
پیروی و بستند پیمان و نمودند همراهی ]که [جمعیتی و کردند جنگ uحسین
!کن لعنت را آنان تمامی خدایا ،حضرت آن کشتن بر کردند
.عاشورازیارت،الجنانحمفاتی.5
- 17. 17
چشم به uسیدالشهداء زمان در که رویمیم افرادی سراغ ،کتاب این در اما
اصلی گروه دو ،شوندیم تقسیم گروه سه به افراد این .شدیم نگاه هانآ به خواص
هایمچشکه بودندافرادی،خواندخواهیمراهایشانیویژگبعدیهایشبخدرکه
افتخاروبودندuسیدالشهداپرچمزیربیناهایمچشصاحبانداشتند؛نابیناوبینا
که هانهما شدند؛ بهشتی و شد نصیبشان ،بودن اصحاب باوفاترین و بهترین
:فرمود آنان به خطاب عاشورا شب uسیدالشهداء
6
ی؛ِاب َح ْص
َ
أ ْنِما ًیر
َ
خا
َ
ل َوی
َ
ف ْو
َ
أاًاب َح ْص
َ
أ ُم
َ
ل ْع
َ
أا
َ
لیِ
ّ
إن
َ
ف
.ندارمسراغخودماصحاب ازبهتروباوفاتراصحابی
ً
حقامن
زمینوهانآسماواسالمبرکه شدندایهفاجعمرتکبنابیناهایمچشصاحبانو
:خوانیمیمآنتوصیفدرعاشورازیارتدروبودسنگین
7
؛ض ْر
َ
أ
ْ
ال َو ِات َاو َم َّالس ِلْه
َ
أ ِيعِم َجيِف َو ِام
َ
ل ْس ِإ
ْ
اليِفا َهَت
َّيِز َر َم
َ
ظ ْع
َ
أ َوا َه َم
َ
ظ ْع
َ
أاَم
ً
ةَيب ِصُم
همه در و اسالم در عزا آن است عظیم چه و مصیبت آن است بزرگ مصیبتی چه
.زمین و هانآسما
.250صفحه،مفیدشیخارشاد.6
.عاشورازیارت،الجنانحمفاتی.7
- 18. 18
چنین ،داشتنشان که داشتند صفاتی و هایویژگ ،گروه دو این افراد از هرکدام
.کرد خواهیم اشاره هانآ به بعد هایلفص در ما و زد رقم برایشان سرنوشتی
،باشد داشته دیگری شخص هر اگر که نابینا هایمچش صاحبان هاییویژگ
پیامبر زمان در اگر .بود خواهد بینیشپی قابل و مشخص
ً
کامال سرنوشتش
uامیرالمؤمنین زمان در اگر شد؛ خواهد منافق اما آورد خواهد اسالم زبان به ،باشد
خواهد آراییفص ایشان مقابل در و دهدینم حضرت عادالنۀ حکومت به تن ،باشد
همراهی را ایشان ،حضرت حکومت زمان در ،باشد uحسن امام زمان در اگر کرد؛
اگر زد؛ خواهد طعنه ایشان به ،اجباری صلح پذیرش از پس و کرد نخواهد خالصانه
کندیم سکوت ظالم حاکمان فجور و فسق مقابل در ،باشد uسیدالشهداء زمان در
اگر و شد؛ خواهد رنگین پیامبر تن پارۀ خون به دستانش هانآ با همراهی در و
و شد نخواهد ایشان حقیقی یار ،کند زندگی معصومین دیگر از یک هر زمان در
.کشدیم را انتظارشان ،مشابه سرنوشتی
است ممکن اگرچه ،باشند داشته زمان و عصر این افراد از هرکدام که هایییویژگ
حضرت مقابل در ظهور از پس اما باشند؛ زمان امام یاوری مدعی ظهور از پیش تا
!کرد خواهند تالش ،ایشان رساندن شهادت به در حتی و ایستاد خواهند
- 19. 19
داشته را هانآ کسی گرا که بینا هایمچش صاحبان هاییویژگ است همچنین و
بزرگواران این همراهی در را او معصومین و پیامبر یاران ِکم تعداد نه ،باشد
نظر تغییر باعث ،بود خواهد انتظارش در که مشکالتی و خطرات نه و کندیم سست
.شودیم رفتارش و
هایینهماشناخت؛رازمانامامحقیقیمنتظرانتوانیمهانآباکه هایییویژگ
،شانیزندگ ِغمیب و شیرین دوران ،ظهور از پس و بود خواهند حضرت رکاب در که
.8
شودیم آغازموعودمهدیمهربانیوعدلحکومتسایۀزیر
احمد ،البالذری طبری؛ تاریخ ،طبری جریر بن محمد :است شده استفاده زیر منابع از کتاب محتوای تهیه در .8
؛uالحسین مقتل ،ابومخنف الملوک؛ و األمم تاریخ ،طبری االرشاد؛ ،مفید شیخ االشراف؛ انساب یحیی؛ بن
اللهوف؛ ،طاوس بن سید الخصال؛ و االمالی صدوق؛ شیخ التاریخ؛ فی الکامل ،اثیر ابن ؛uالحسینلمقت ،خوارزمی
بن الواحد عبد ،آمدى تميمى الیعقوبی؛ختاری ،یعقوبی المنتظم؛ ،جوزیناب طالب؛یاب آل مناقب ،شهرآشوب ابن
االمامة ،دینوری قتیبه ابن الذهب؛جمرو ،مسعودی بحاراالنوار؛ ،تقر محمد ،مجلسی ؛مالكل درر و الحكم غرر ،محمد
،جعفریان االستبصار؛ ،طوسی الکافی؛ ،کلینی الغمه؛فکش ،إربلی عاشورا؛ نهضت در تأملی ،جعفریان السیاسة؛ و
و البدایه ،کثیرناب ابصارالعین؛ ،سماوی االمم؛بتجار ،مسکویهناب الحسین؛ االمام ترجمة ،عدیم ابن شیعه؛ اطلس
الواعظین؛ةروض ،نیشابوری فتال البقاع؛ و االمکنة اسماء علی االطالع مراصد ،بغدادی البلدان؛ممعج ،حموی النهایه
جعفرالطالبیین؛مقاتل،اصفهانیابوالفرجالفتوح؛اعثم؛ناب،الکوفیالوسائل؛کمستدر،نوریالبحرینعمجم،طریحی
مفاتیح و المهموم نفس ،عباس شیخ ،قمی الکبیر؛ الطبقات ،سعد ابن الوری؛ماعال ،طبرسی مثیراالحزان؛ ،نما ابن
اینترنتیپایگاه؛تالزياراكامل ،محمدبنجعفر،قولويهابن؛uالحسینلمقت،المقرمموسویاالمال؛یمنته والجنان
.گردید استفادهاسحاقیآقایجنابتالیف،عبرتجامکتاب ازویژهصورتبه وآر؛یای.آهخامن
- 20. 20
کستریخاهایتشخصی
بعضی و عاشورا روز در که خواصی .داشتند وجود میان این در نیز سومی گروه اما
نرسیدند؛شهادتبهuحسینامامرکابدروکردند کوتاهی ،آنسازهزمیناتفاقات
توابین»؛«قیامنامبادادندصورتقیامیکفر لشکرعلیهوکردند توبهواقعهازپساما
دشمنان با جنگ وارد ،توبه نیت با و شدند واقف خود اشتباههب که کسانی یعنی
است خوبی مقدمۀ ،گروه این پیرامون ،رهبری معظم مقام سخنان مطالعۀ .شدند
.خواص این از یکی معرفی برای
افرادی هانای بین کشیدند؟ دست او از ،بودند مسلم دور که مؤمنی ِخواص «چرا
اشتباه ،اینجا اما شدند؛ شهید کربال در
ً
بعدا شانیبعض که بودند حسابی و خوب
دربارۀ .شد داده اشتباهشان ارۀ
ّ
کف ،شدند شهید کربال در که هایینآ البته .کردند
هم کربال به ،خواص از کسانی اما آوریم؛ینم هم را اسمشان و نیست بحثی هانآ
توابین جزو شدند مجبور بعد ،البته و نکردند پیدا توفیق بروند؛ نتوانستند .نرفتند
رفت؛دستازپیغمبرفرزندوقتیشد؛کشته uحسیناماموقتی!فایده؟چه.شوند
چه دیگر ،شد آغاز سراشیب سمت به تاریخ حرکت وقتی افتاد؛ فاقّات فاجعه وقتی
- 21. 21
شهدای .کربالست شهدای ۀ ّعد برابر چند ،توابین ۀ ّعد ،تاریخ در که لذاست !فایده؟
اثری اما شدند؛ کشته روز یک در همه نیز توابین شدند؛ کشته روز یک در همه کربال
به !نیست ،گذاشتند کربال شهدای که اثری هزارمکی ،گذاشتند تاریخ در توابین که
تصمیم دیر .ندادند انجام خود لحظۀ در را کار .نیامدند خود وقت در کهنای خاطر
.دادند تشخیص دیر و گرفتند
تنها ،است امام نمایندۀ دانستیدیم کهنای با را عقیل بن مسلم چرا ]!خواص [ای
کاری عوام به .داشتید هم قبولش .بودید کرده هم بیعت او با و بود آمده !گذاشتید؟
تاگذاشتید تنهارامسلم،شدکه شب ِسروعصرهنگامچرا.میگویمراخواص.ندارم
!ببرد؟پناهطوعهخانۀبه
نفرصدآن،رسیدیمنفرصدبهه ّعد،
ً
مثالوگذاشتندینمتنهارامسلم،خواصاگر
دفاعوایستادندیم.کردندیمفرماندهی ّمقرراشانییکخانۀ.گرفتندیمرامسلمدور
طول هاتساع ،کنند دستگیرش خواستند وقتی ،بود که هم تنها ،مسلم .کردندیم
اگر.زدپسراهمهتنهاییهبمسلمکردند؛ حملهبارچندین،زیادابنسربازان.کشید
جمع دورشان مردم باز !کنند؟ دستگیرش توانستندیم مگر ،بودند او با مردم نفر صد
.نگرفتندرامسلمدورکه کردند کوتاهی ،مرحلهاین درخواصپس.شدندیم
- 22. 22
در خواص گیریمتصمی .رسیمیم خواص به ،کنیمیم حرکت طرف هر از !ببینید
اقدام،الزملحظۀدردنیاازخواصگذشت ،الزموقتدرخواصتشخیص،الزموقت
و دهدیم نجات را هاشارز و تاریخ که هاستنای .الزم لحظۀ در خدا برای خواص
وقت و کردید ل ّتأم گرا .داد انجام را الزم حرکت باید ،الزم لحظۀ در !کندیم حفظ
.9
»ندارد فایده دیگر ،گذشت
و عالمانه اقدام در شناسینزما و سنجیتموقعی نقش ،فرمایش این اساس بر
انتخاب یک برای است ممکن اوقات گاهی اینکه .شودیم روشن خوبیهب ،موثر
درستیهب ،فرصت آن از اگر و باشد داشته وجود کوتاه فرصت یک تنها ،سازتسرنوش
هاینانسا برای و شود؛ تاریخ تغییر باعث که بخورد رقم اتفاقی ،نشود استفاده
!فایدهیببساهچحسرتیهمیشگی؛حسرتبااستمساویاتفاقاین،نشناسنزما
توابین رهبر ،است شده ثبت تاریخ در نامش مساله این در که خواصی ازجمله
.»خزاعی صرد بن «سلیمان جناب است؛
.1375/3/20،رهبریمعظممقامسخنان.9
- 23. 23
نوشدارو
توانیدیم «اگر :گویدیم و کندیم جمع را شیعه بزرگان خزاعی صرد بن سلیمان
دارید بیم اگر و بنویسید نامه او به کنید نبرد دشمنش با و دهید یاری را uحسین
.»ندهید فریب را او ،اندازیدیم خطر به را جانش و دهیدیم نشان خود از سستی که
است نامه آن از پس.»کنیمیم uحسین فدای را خود «جان :دهندیم پاسخ همه
صحت ازشدنباخبربرایامام.شودیمفرستادهuحسینسویهبنامه ِپی درکه
بهایهناممسلم.کنندیمبیعتمسلمباهانآ.فرستدیمکوفه بهرامسلمادعایشان
رامردم،شودیمکوفه والیعبیداهللوقتی.کند حرکتکوفه سویهبتانویسدیمامام
خبریسلیمانازنه.رساندیمشهادتبهغریبانهاووکندیمپراکندهمسلماطرافاز
.خوردند وفاداری سوگند او خانۀ در شب آن که کسانی سایر از نه و هست
و سلیمان و است شده شهید uحسین حاال .نیست سلیمان از نامی هم کربال در
ایهچار،عذاباینازرهاییبرای.کشندیمدوشبرراپشیمانیسنگینباردوستانش
سلیمان.استuحسینقاتالن ازانتقامآنقبولیشرطکه ایهتوب.ندارندتوبهجز
.باشندبازندهخواهندینمدیگرتوابینسپاه.استکرده جزمراخودعزمباراین
- 26. 26
نامه نآیی
نیازهایشپی و خاص قوانین .دارد را خودش خاص روال کاری هر دادن انجام
انجام مطلوب کیفیت با را کار آن شودینم ،نشوند مراعات و نباشند اگر که خاص؛
نامهنآیی بودن بلد ،شرط اولین ،خطریب و درست رانندگی برای مثال طورهب .داد
رانندگی عملی آزمون و بنشینند سرهنگ دست کنار است قرار که کسانی حتی .است
بعد ،نامهنآیی اول .باشند شده قبول را نامهنآیی کتبی امتحان قبلش باید ،بدهند
آن به کردن عمل بدون نامهنآیی یادگیری البته .نامهیگواه هم بعد و عملی آزمون
رانندگیهنگامدرولیباشدبلدرانامهنآییصفحۀبهصفحهکه کسی ونداردایهفاید
و کرد حفظ و گرفت یاد را قوانین باید هم پس .نیست خوبی رانندۀ ،نکند مراعاتش
.نیازهاشپی و قوانین همین و است زندگی .کرد مراعات و بست کار به را هانآ هم
وگرفت یادبایدکه داردقوانینی.داردراخودشنامۀنآییهمسعادتبهرسیدن
طی موفقیت با را مرحله دو این کس هر و رسدیم قوانین آن به عمل مرحلۀ هم بعد
معصوم امامان فرمایشات در .شد خواهد سعادتمند که باشد امیدوار تواندیم ،کند
«بصیرت»؛ارزشمندگوهر آوردندستبهبرایشدهدادهقرارهایییراهنمایوقوانین
- 27. 27
در قدم و کندینم اشتباه ،انتخاب هایهلحظ در ،بشود هرکس نصیب که گوهری
معصومین فرمایشات .سعادت به منتهی و است مطمئن که گذاردیم مسیری
با بابصیرت افراد تفاوت ترینممه بینیمیم ،بخوانیم که را بابصیرت افراد به راجع
تمامی و دادنشان گوش ،کردنشان نگاه .دارند بصیر افراد که است دقتی در ،بقیه
،کردن نگاه در شودیم باعث که دقتی .است ویژه دقت یک با همراهحرکاتشان
هم ایهنکت بلکه نکنند؛ منتقل ذهنشان به بینندیم که ایهمنظر از تصویری تنها
که ایهتجرب یا و کنندیم برداشت اتفاق آن از که اندرزی و پند یا کنند؛ همراه آن با
شودیم ویژه هاینشنید و هاهنگا این مجموع و کنند؛یم اضافه هایشانهتجرب به
هایمچش صاحبان هاییویژگ خواهیمیم بخش این در ما و .درست راه انتخاب
.داشتند را هابانتخا بهترین ،انتخاب لحظۀ در که هایینهما ،بخوانیم را بینا
:فرمایندیمuامیرالمؤمنینحضرت
ً
ا َح ِاض َو
ً
ا َد َد ُج ک
َ
ل َس َّم
ُ
ث ِرَب ِالعِب َع
َ
فَانت َو َر َبص
َ
ا
َ
ف َر
َ
ظ
َ
ن َو کر
َ
فَت
َ
ف َع ِم َس نَم ُیر ِصَالب ا َم
َّ
نِا
َ
ف
10
ی؛ ِاو َه َالم یِف
َ
ة َرع َّالص ِیهِف ُب
َّن َجَتَی
.4حدیث266صفحه1 جلد،الحکمةمیزان.10
- 28. 28
بهره هاتعبر از و ببیند و کند نگاه ،بیندیشد و بشنود که است کسی بابصیرت
.ماند دور به هاهپرتگا در افتادن از آن در که بپیماید را روشنی ِراه آنگاه ،گیرد
برینفرما
پیدا را درست مسیر خود انسان یا !نیست خارج حالت سه از ،دنیا این در زندگی
برینفرما و پیروی ِراه یا رود؛یم سعادت سمت به و گذاردیم قدم آن در و کندیم
به که گذاردیم جایی در قدم ،راحت خیال با و گیردیم پیش در را یافتههرا انسان از
نه و رودیم راه یادگیری سراغ خود نه ،حالت بدترین در یا شود؛یم داده فرمان او
تاریکمسیربلکهشود؛اوفرمانهبشگو وبرودیافتههراانسانسراغتاشودیمحاضر
!دیگر ِگمراه یک از پیروی حال در یا و تنهایی به یا حاال گیرد؛یم پیش در را گمراهی
.نیست هایسادگ این به ،مسیر کردن پیدا ،کنیم بررسی بینانهعواق بخواهیم اگر
با و کند بررسی را بیتلاه روایات و قرآن آیات تمامی خودش بتواند انسان اینکه
.است برنزما و دشوار بسیار کاری ،کند انتخاب را مسیر ،هانآ بندیعجم
- 29. 29
از یکی بدانیم که باشد بس همین ،کار این ِسختی شدننروش برای شاید
و ،»«بحاراالنوار نام به شده گردآوری آن در بیتلاه احادیث که هاییبکتا
!!استحدیث84491شاملو!استجلددهوصد،ایمهشنیدرانامشما ازبسیاری
نیاز هانآ صحیح درک برای که هاییشدان یادگیری کنار در احادیث این بررسی
معظمی مراجع نصیب حاضر حال در افتخار این و دارد زمان هالسا به نیاز ،است
زمان امام ،خدا حجت و ّولی نایبان را هانآ و کنیمیم تقلید هانآ از ما که شده
هیچ که هم را سوم راه !نیست ممکن که اول راه پس .دانیمیم فرجههللالعج
از فرمانبری و اطاعت یعنی ،است دوم راه ،راه تنها کند؛ینم انتخاب عاقلی انسان
.اشتباه و خطا از معصوم و یافتههرا انسانی
کجا تا اینکه .است راهبر رهنمای و خدا ولی این پذیرش میزان ،اصلی مسالۀ اما
فعلیرفتاربااودستوراتکه مواردیدرفقطآیااو؟دستوراتازکنیم پیرویحاضریم
هایهسلیقفاختال که مواردی در فقط آیا دانیم؟یم او مطیع را خود ،است سازگار ما
کوتاه خودخواستۀازحاضریم،باشدداشتهوجوداودستوراتوماخواستۀبینجزئی
دستوراتش کنیمیم احساس که زمانی فقط آیا کنیم؟ عمل او دستورات به و بیاییم
فرمانهبشگو ،او از اطاعت راه در و دهیمیم سختی به تن ،است سازگار ما عقل با
- 30. 30
،بگوید چه هر و بینیمینم خودی دیگر ،خدا ّولی مقابل در اینکه یا بود؟ خواهیم
کنیم؟یم اطاعت اما و گرا و چرا و نچویب
رفتارمان ،خود زمان امام از پیروی در ببینیم و بشویم خودمان ِقاضی بیاییم
uحسین امام یاران از یکی مقام چرا که دانست خواهیم آنگاه .است چگونه
خواهیم آنگاه .خورندیم غبطه مقام آن به شهدا تمامی که بود باال و واال قدریهب
و ویژه چنیننای uالعباس ابالفضل حضرت هاشمیبن قمر مقام چرا که دانست
گونهنای،زیارتشاندرماواوستکامل پذیریتوالیحاصلکه مقامیاست؛بدیلیب
:دهیمیم سالم ایشان به
َو ِن َس َح
ْ
ال َو َينِنِم ْؤ ُم
ْ
ال ِيرِم
َ
أِل َو ِهِلو ُس َرِل َو ِه
َّلِل ُيع ِط ُم
ْ
ال ُحِال
َّالص ُدْب َع
ْ
ال ا َه
ُّي
َ
أ َكْي
َ
ل َع ُام
َ
ل َّالس
11
؛ ُم
ْ
ا
َ
ل َّس
ْ
ال ُم ِهْي
َ
ل َع ِنْي َس ُح
ْ
ال
و امیرالمومنین و رسولش و خدا از برنفرما و مطیع ای ،صالح بندۀ ای تو بر سالم
.حسین امام و حسن امام
.uعباسحضرتزیارت،الجنانحمفاتی.11
- 31. 31
ایستاده هنوزکه یقبیر
نوشیدهالبنینمامادرششیرباکودکی ازراپیامبربیتلاه ازاطاعت،عباس
خانۀ در پا ،بعد و باشد فاطمه یتیمان خادم تا کرد شرط اول که زنی همان است؛
برادر از بیش او برای ،uحسین که دانستیم همیشه عباس .گذاشت uعلی
نکردهخطاب برادرراuحسینوقتچهی،همینبرایواستعباس ِاماماواست؛
غبار ،عباس بصیر نگاه .است برادر یک از باالتر uحسین برای هم عباس .است
روزهای برای خوبی گاههتکی ،محکمش ایمان و شکافدیم را والیت دشمنان فتنۀ
.است تنهایی سخت
میدان به رفتن ِقراریب ،عباس .استشده شروع سعد بن عمر لشکر با جنگ
.شودیمروبرومنفیجوابباخواهدیمرفتناجازۀuحسین ازکه بارهرامااست؛
،بارکاش چشمان با و فشاردیم قدرتمندش هایتدس در را uحسین لشکر پرچم
است؛ uحسین دستور این .کندیم تماشا را دیگری از بعد یکی دوستانش شهادت
.خویش امام مطیع ،عباس و
- 32. 32
امه«سین :گویدیم uحسین به .کندیم قراریب را عباس ،کودکان ِتشنگی
ازلشکرمشیرازۀبرویتو«اگر:کندیمعلمدارشبهپرحسرتینگاه،امام»...شدهگتن
.شودیممیدانبهعباسرفتنجوازهاهبچخشکیدۀهایبل،عاقبت»!پاشدیمهم
زیر،خورشید.بردیمهجومعباس.اندهکرد محاصرهرافراتاطرافیزیدیهزاران
خارپشت ِخارشبیهتیرها.شودیمپنهاناندهرهاشداوسویهبکه تیرهایی ازانبوهی
فرات کنارۀ به و تازدیم پیش همچنان عباس .نشینندیم تنومندش هیکل بر
.بردیفروم آن در را مجروحش هایتدس گاه ناخودآ بیندیم که را آب تأللؤ .رسدیم
را uحسین عطش ا ّام رسیده؛ نهایت به تشنگی .استداده دست از زیادی خون
سویهب و داردیبرم را کمش .ندارد ایهجلو برایش دیگر آب ،آوردیم خاطر به که
.کنندیم قطع را هایشتدس ،ناچار که شد
ُ
کیم دشمن از قدرنآ .تازدیم هاهخیم
جان که انگار زنندیم که را کمش .رودیم پیش باز و گیردیم دندان به را کمش
بدهد؟ باید چه را رقیه جواب .شودیم خارج کمش شکاف از آب همراه به عباس
از شاید ،بیندیم را کودکان هایمچش آنجا از وقتی .بردیم بلندی سویهب را اسبش
که شنودیمرافاطمهصدای.زنندیمراخالصتیرکه خواهدیمراخودمرگخدا
»!دریاب را برادرت !«برادر :بزند فریاد تواندیم حاال »!«پسرم :زندیم صدا را او
- 33. 33
عمل،علم،عبادت
در زیادی بسیاری معلومات ما از بسیاری !عمل تا علم بین است بسیاری فرق
عمل مرحله به را اطالع و گاهی آ این تا اما داریم؛ مختلف مباحث و موضوعات
که است بیماری مانند ،عملیب اما عالم؛ افراد مثال !است صفر اشهفاید ،نرسانیم
بعد و گیردیم نوبت ،متخصص دکتر بهترین از و کندیم صرف وقت و هزینه کلی
به نه و رودیم داروها خرید سراغ نه و گذاردیم جیبش در را دکتر نسخۀ ،معاینه از
.یابدینمبهبودایهذر،کند صبرهمهرقدرکسی چنین.کندیمعملدکتردستورات
به راهی از ،دکتر به مراجعه بدون ،دارد را بیماری همان که کسی ،مقابل در گرا ولی
یابدیم بهبود ،دهد انجام موهموب را دستوراتش و داروها و کند پیدا دست او نسخۀ
است عملیب عالمان مانند هم عملیب عابدان حکایت .شودیم رها بیماری از و
یا هگذاشت جیبشان در یا را شفابخش نسخۀ که هستند هایینانسا مانند ،دو هر و
!حد همین در فقط !بسپارند ذهن به تا کنندیم تکرار را بندهایش تککت
وظیفۀ ،مسجد و نماز اهل و پرهیزگار و عابد همچون هایینعنوا با که افرادی
از را هانآ که کاری هر انجام از باید که بهانه این به و کنندیم فراموش را خود
- 34. 34
تفاوتییب ،افتدیم جامعه در که اتفاقاتی به نسبت کنند؛ دوری ،کندیم دور عبادت
و مسجد از را سرشان ،باشد داشته یاری به نیاز ،خدا ولی اگر حتی و دهندیم نشان
.آورندینم بیرون محرابشان
.است متفاوت بسیار ،بیناست چشمانشان و اندتبابصیر که هانآ حکایت اما
دقت با و است باز چشمانشان بازهم ،باشند که همزمانشان عابدهای عابدترین
شده خارج مسجد و محراب از ،باشد نیاز هرگاه و کنند؛یم رصد را شانهجامع اوضاع
یاری چه کنند؛یم وظیفه احساس آن به نسبت که شوندیم کاری انجام مشغول و
.خدا ولی از دفاع در ،خدا راه در جهاد چه و فقیران به کمک و ضعیفان
اما بود؛ زبانزد اشیبندگ و عبادت که بود شخصی ،uحسین امام یاران در
کسی .است شده ثبت همیشه برای uسیدالشهداء شمارتانگش یاران در نامش
با را خود صبح نماز سال چهل و بود کوفه مسجد پرهیزگاران و قاریان و بزرگان از که
در که شخصی .نمودیم قرآن ختم یک شب هر و آوردیم جاهب عشاءاش نماز وضو
درود .مدانی َه ضیر
ُ
خ بن ریرُب نام به ایهاسو و الگو .نبود او از عابدتر کسی ،او زمان
.باد او بر خدا پایانیب
- 35. 35
روز ِعبادت
چهل .شناسدینم مدانی َه ضیر
ُ
خ بن ریرُب عبادت و زهد به را کسی کوفه مسجد
ختم یک شب هر .خواندیم عشاءاش نماز وضوی با را صبحش نماز که است سال
شکل بریر تالوت و عبادت اما روزها .است مأنوس آن آیات با و آوردیم جاهب قرآن
،مؤمنین که است نشسته جانش گوش در uعلی موالیش کالم این .دارد دیگری
اجرا به روز در بنددیم خدا با شبش نماز در که را عهدی .روزند شیران و شب عابدان
،رفته مکه به و است شده خارج مدینه از uحسین که شنودیم وقتی .گذاردیم
ترتسخ موالیش بر کار ،یزید آمدن کار روی با که داندیم .رساندیم او به را خودش
.کند حفظ گزندی هر از را او و باشد uحسین همراه خواهدیم .است شده
وقار جز عمرکی که مردی .اندهانداختلگ بریر هایهگون .عاشوراست شب کنونا
:گویدیم عبدالرحمن به .کندیم شوخی وآننای با حاال ،ندارند سراغ او از آرامش و
دانمیماآلنامانبودم؛گوهبذلبودمجوانوقتیحتیمنکه دانندیممنتبارو«قوم
،بهشت و ما فاصلۀ تنها سوگند خدا به .کرد خواهم مالقات را چیز چه زودیهب که
- 36. 36
حمله آن که مایلم چقدر که داندیم خدا .است شمشیرهایشان با قوم این حملۀ
»!باشد اآلن همین
با خواهدیم حاال .کرده زندگی کوفیان با عمرکی ،بریر .عاشوراست صبح
گوید؛یمپیامبررسالتمزدازهانآبا.بگویدسخنخیرخواهیسرازهمشهریانش
بر آب بستن کهنای از نیست؛ ایشان بیتلاه به محبت جز چیزی ،مزد آن کهنای از
ازدانیمینم«ما:شنودیمجواب.نیستمحبترسم،رسولآلکودکان وزنانروی
.ریزندیفروم سرش بر را تیر باران و »!زنییم حرف چه
عمری از «پس :که خوردیم افسوس بریر حال به ،دشمن سپاه از معقل بن یزید
یزید .کندیم دعوت مباهله به را او بریر »!ای؟هشد گمراه اکنون پروردگار ِعبادت
دروغگویند هرکدام که خواهندیم خدا از و کنندیم لعن را همدیگر دو هر و پذیردیم
کعب ،زمان همین در .کشدیم را یزید ،بریر و کنندیم حمله همدیگر به .شود هالک
نهیب او به کعب همسر .رساندیم شهادت به را او زندیم او به پشت از که ایهنیز با
.»!رساندی قتل به را قاریان دّسی !کعب تو بر «وای :زندیم
- 37. 37
دیگرانهم،منهم
که ایهرانند .نیست آسان جاههم و همیشه مردم هدایت در تالش و راهنمایی
یا باشد حیوانی الشۀ مانع این حاال - بیندیم مانعی جاده وسط در رانندگی حال در
،آن کنار از عبور از پس که باشد داشته همت
ً
واقعا باید - دیگری چیز هر یا و سنگی
.برداردجادهوسطازمانعآنتابرگرددپیادهرامسیری
ً
احیاناوشودپیاده،کند توقف
زحمت ،مانع این با دیگر هایلاتومبی برخورد از پیشگیری برای حاضرند که افرادی
.شمارند انگشت
ً
واقعا ،بدهند خود به را رفتن مانع آن سراغ و شدن پیاده
تمامییااکثردرولیباشدشدهتکراراتفاقاینبارچندینهمخودمانبرایشاید
برای مورد این در را مسئولیتی و نیاوریم خودمان روی به ایمهداد ترجیح اوقات
.دهیم ادامه مسیرمان به تفاوتیب و نکنیم تصور خودمان
بین باشد قرار گرا .است ترممه چیزههم از آسایششان و راحتی ،افراد بعضی برای
انتخاب را یکی ،مردم به کمک و راهنمایی برای کاری انجام و خودشان راحتی
وسختیبهراخودشوند مجبورمباداتاکنندیمانتخابرااولگزینۀ سرعتهب،کنند
- 38. 38
کارهایی چنین ِبار ِزیرازتاهستندایهبهانترینککوچ منتظرمداموبیندازندزحمت
به را اولویت شرایطی هر در و حال همه در ما معصوم امامان اما کنند؛ خالی شانه
.فرمودندیم استفاده کار این برای فرصتی هر از و دادندیم مردم راهنمایی و هدایت
و بردندیم سر به سخت شرایطی در شانیزندگ طول تمامی در ائمه تمامی گرچه
باعثهمزندانوتبعیدحتیامابودند؛نظرتحتظالمهایتحکومتوسطهمیشه
برای ،شایسته بودند الگویی هانآ .کنند کوتاهی امر این انجام در آنان که شدینم
هایینهما.بیاموزندهانآ ازراکردنیزندگدرستروشداشتنددوستکه شیعیانی
.است مانده یادگار به امامان باوفای یاران عنوانهب نامشان ،تاریخ در که
،نبردمیدان درحضورشبرعالوهکه بودشخصی،uحسینامامیارانمیان در
اوج در حتی و بود نیز هانآ به سعادت راه دادن نشان و دیگران راهنمایی دنبال به
تا رفت کربال اطراف هایهقبیل سراغ ،ویکتشص سال محرم ابتدایی روزهای وقایع
مظاهر بن حبیب نام به ایهاسو و الگو .کند سعادتمند ،uحسین کنار در را هانآ
.باد او بر خدا پایانیب درود .اسدی
- 39. 39
سختروزهایحبیب
اما زیادش سال و سن وجود با .است کوفه اشراف از اسدی مظاهر بن حبیب
هالد در شجاعتش جنگیدیم uعلی و پیامبر رکاب در که روزها آن مثل هنوز
.اندازدیم هراس
و دارد خبر کربال حادثه از پیش هاتمد از و است امیرالمؤمنین خاص اصحاب از
مخفیانهوشودیمسفرمهعوسجهبنمسلمبا.آمدخواهدuحسینبرچهداندیم
.رسانندیم کربال در uحسین به را خود و زنندیم بیرون کوفه از
کمک به را اسد بنی ،خودش قبیلۀ تا دهد اجازه که خواهدیم uحسین از حبیب
دشمن به کربال مسیر در اما گویند؛یم لبیک حبیب به اسد بنی از نفر نود .بخواند
.شوندیم متواری و کشته و خورندیبرم
.رساندیمuحسینبهراخودتنهادوبارهحبیب
مشتاق و است شادمان uحسین اصحاب بقیۀ مثل حبیب .عاشوراست شب
.فردا آفتاب طلوع
- 40. 40
»!کردمیمحملههانآبهامشبهمیننبودامامفرمانگراقسمخدا«به:گویدیم
یاران از جمعی با .است uحسین دختران و خواهران نگران هایلد به حواسش
این !اهلللرسو حریم «ای :گویندیم و شوندیم جمع بانوان خیمۀ در بر uحسین
بدخواهان گردن کهنای تا رفت نخواهند غالف به که شماست جوانان شمشیرهای
»!بزنند را شما
رسول دختران از !پاکان «ای :آیدیم جواب .شودیم بلند خیمه از گریه صدای
.»کنید حمایت uامیرالمؤمنین و خدا
رجز طورنای و کوبدیم سرشان بر را کوفه اهل وفایییب و خیانت عاشورا روز در
و داریم؛ آشکارتر و واالتر تی ّحج ما اما است؛ ترنفزو ما از شما گروه «گرچه :خواندیم
.»شکیباتریم و شما از وفادارتر ما ولی هستید خود عهد به خائن شما گرا
سرشباالیکه امام.شودیمشهیدعاقبتوفرستدیممّجهنبهرانفردووشصت
ختم را قرآن شبهکی که بودی فاضلی مرد تو !حبیب تو بر «آفرین :فرمایدیم آید
.»!کردییم