Contenu connexe
Similaire à لحظه تربیت (18)
Plus de AghighFamily (20)
لحظه تربیت
- 7. ݣــــهݣݣݣݣݣ ݣـــــــــــــــــــــݣݣݣݣݣ ــــــدمــــ ݠݑمـــٯ
خودمانبرایخودمانگراکه استزیادقدرنآزندگیهایهمشغلوعمرگذر سرعت
پیدا فرصت ،مهم کار این برای گاهچهی نکنیم؛ جدا کردن فکر برای را زمانی
برعالوهباید که کسانی .هستندمادرهاو پدرهاکتاب اینمخاطب.کرد نخواهیم
فکر،صحیحتربیتمقدمۀ،شکبدونوباشندهمفرزندانشانمراقب،خودشان
.هاستنآازرهاییهایشروو یادگیریمشکلبروزعواملبهراجعکردن دقتو
بخش .شویمیم خانه وارد .کنیم گردشی کودکان دنیای در هم با که است خوب
ایناز،دیندشمنان.گذردیمکارتون تماشایوبازیبهماکودکان زماناززیادی
وآبخوشوجذابهاییبازوهانکارتو تولیدباواندهبردرابهرهبهترینفرصت
و اندهگرفت اختیار در را کودکانمان زندگی زمان از بخش این مدیریت سکان ،رنگ
.دهندیمماکودکان خوردبه،دارندنظر درکه انحرافیمفاهیمی،طریقهمین از
نام به جدیدی هیوالی با شویمیم مواجه ،بشویم وارد که هاننوجوا دنیای به
چیز؛ههم از کشکولی !شود؟ اینترنت جذابیت منکر تواندیم کسی چه و !اینترنت
عکس و طنز و جک تا گرفته شعر و داستان و تاریخی و دینی و علمی اطالعات از
فقط خالصه !آفالین و آنالین گفتگوی هایهبرنام و بازی حتی و صوت و فیلم و
پیدا نوجوانی کمتر که هست قدریهب جذابیتش !آدمیزاد جان و ندارد غمر شیر
- 8. برای هم دشمن البته و نباشد؛ اینترنت از استفاده حال در ایهگونهب که شودیم
را هاهطعم بهترین داندیم کهچرا کشیده؛ فراوانی هایهنقش ،جذاب فضای این
گفتگوی هایهبرنام و کنندهفمنحر و جذاب مطالب قدرنآ .کندیم پیدا آنجا
برای فرزندانمان است کافی که اندهریخت اینترنت در آنالین هاییباز و آنالین
چندوساعتچند،شودیمشانهلحظچند.بچرخندآن درهدفیب،لحظهچند
.سالچندین،ساعتشان
،امروزیمادرانوپدرانوظیفۀفهمیمیم،کنیم دقتکه کمی ،کوتاه گردش ازبعد
نیست رویمان پیش راهی آیا اما قدیم؛ مادران و پدران از است ترتسخ مراتبهب
همچون خوبی راهنمایان که زمانی تا !نه
ً
شکست؟ یقینا پذیرفتن به مجبوریم و
.شدنخواهیممواجهشکستبازندگی درگاهچهی،داریممعصومین؟مهع؟
روایت وهشتتبیس قالب در که کتابی .شماست روی پیش ،تربیت لحظۀ
مقایسه ما زندگی سبک با را فرزند تربیت در معصومین؟مهع؟ راهکارهای ،داستانی
.ناهماهنگگاه وهاستنآهاییراهنمایباهماهنگگاه ،مازندگیسبکوکرده؛
و کنید قاضی را کالهتان ،قطعه هر پایان از پس و بخوانید دقت با را تربیت لحظۀ
!ناهماهنگ؟هماهنگ یااست؛چگونهشمازندگیسبکببینید
- 10. 10
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
که ایهروزنام ،کندیم زمزمه لب زیر را جمله این »باشد من شبیه «نباید
تکیه صندلی پشتی به را سرش گذارد؛یم کنار بود خواندنش مشغول
اینکه نه .گذاردیم همیرو ایهچنددقیق برای را هایشمچش و دهدیم
،بشودکسی اذیتوآزارموجبخاصینیترویازبخواهدباشد یابدیآدم
.اندهداددستش کار هایشیبداخالقوهایخلقجک گاهی فقط،نه
با ،اشیقدیم دوستان با مهمانی شب خواستینم دلش وقتچهی
ً
مثال
جمعومهمانیفضای،بودترختلوتریکار زبانیمزخهرازکه جملهآنگفتن
بودنتوانستههمیشهمثلامابکشاند؛قهروتلخیتاوقابهراشانهدوستان
به را زدیم نباید که حرفی و بود دررفته کوره از زود .بگیرد را زبانش جلوی
دوستانش ناراحتی تا گرفته مهمانی صحنه از ،هانای همۀ .بود آورده زبان
.گذردیماشهبستچشمانجلوی ازفیلممثلاو رفتار از
کارش محلدرکه افتدیمدعواییو یاددهدیمفشارهمیروراهایشکپل
.نداشتبیچارهآبدارچیپیرمردآنوخودششدنبرکنارکار ازجزایهنتیج
- 11. 11
ادارۀ آن در که بود او تنها اما کرد؛یم بدعنقی گاهی .بود بداخالق پیرمرد
.انداختیم راه شنگهمال ایهبهان هر با بار هر و شدیم پیرمرد پاپیچ بزرگ
اینوبیگاههگا دردسرهایوبودنیاوردهطاقتمجموعهمدیرهمآخرتدس
ودانستهنظمییبایجادوادارهوضعیت دراختاللبرایایهبهانرانفردو
.بودخواستهرادوتایشانهر عذررودربایستییب
که گذردیم خاطرش از همسرش چهرۀ ،خاطرات این تمام بین یادآوری
تاب را هایشتعصبانی و رفتارها ،مهربانی و صبوری با هالسا این تمام
ماهچندتااستقرارکه فرزندیامابود؛نکردهاعتراضیگاهچهیوبودآورده
دوست.استکرده مشغولحسابیرافکرش،بشودشانهخانمهماندیگر
ندارد دوست .باشد فرزندش برای الگویی عصبی و تند اخالق این با ندارد
.باشدتندمزاجوعصبیهماوکه
بر«چگونهمقالۀدقتباوکندیمبازدوباره،بودگذاشته کنار که ایهروزنام
.خواندیمرا»کنیم غلبهخودعصبانیت
عزیز مهماناوللحظــــــۀ زندگیلحظهچند
- 12. 12
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
او امروز که آمد یادش اما برگردد؛ خانه به خواستیم روزانه کار از خسته
،امامش دیدار شوق .کرد کج مسجد سمت به را مسیرش .است ندیده را
.رساند مسجد به را خود ،سریع هایمقد با و برد یادش از را هایشیخستگ
را خود که «کسی .کرد آرام را قلبش امیرالمؤمنین؟ع؟ بخشحرو صدای
آموزش را خود ،دیگران آموزش از پیش باید ،داده قرار مردم پیشوای
ادب کردارش با ،بیاموزد ادب زبان با را دیگران کهنآ از پیش و دهد
را قلبش و کرد سیراب امام زیبای چهرۀ دیدار از را اشهتشن نگاه .»آموزد
امام؟ع؟ دقیق تربیتی ِراهکار این به ،خانه ِدر تا .لبریز ،او هایتنصیح از
طرف از سالم شنیدن منتظر کهنآ از پیش ،شد که خانه وارد .اندیشیدیم
سالم خانه اهل به بلند صدای با و بقیه از زودتر ،باشد فرزندانش و همسر
.کرد گرم را دلش ،فرزندانش و همسر گرم سالم جواب و کرد
73حکمت،البالغهجنه
- 14. 14
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
دوستان از که آموزشگاه مدیر میز روی را خود استعفای تقاضای وقتی
گرفته کامل اطمینان با را خودش تصمیم گذاشت؛ ،بود مادرش قدیمی
.کرد تعجب،افتاداواستعفایبهچشمشتامدیرخانم.بود
فکر خودش با مدیر که دانستیم ،بشنود او زبان از چیزی اینکه از قبل
شده اشیناراحت باعث چیزی است یا ناراضی حقوقش از
ً
حتما که کندیم
طورنهمی.استگرفته تصمیمیچنینایهمقدمهیچبدونودفعهککه ی
وحقوق ازرضایتشبهراجعنگرانیبا،چیزهر ازپیشمدیرخانم.شدهم
.کرد سؤالآموزشگاهشرایط
از و است بوده راضی حقوقش از مدت این تمام در کهنای .گفت را حقیقت
همانراایناینکهوگفت تدریسبهاشهعالقازنیستناراحتچیزیچهی
از بعد دارد دوست که بود گفته .بود گفته هم همسرش به خواستگاری روز
فضای و محیط که شرط این با هم همسرش .کند کار درسش شدن تمام
.بودپذیرفته،باشدمناسبمحیطیکارش
- 15. 15
نمونه معلمدوملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
که دانستیمخوب!شودیمکنجکاوتر مدیرجوابشاینباکه دانستیم
اصل در .بدهد دست از را ادبیاتش باسابقۀ مدرسان از ندارد یکی دوست او
لذت است قرار که بود شده متوجه وقتی از .بود نیامده پیش مشکلی هیچ
جمعی به ،همسرش و خود دونفرۀ جمع و کند تجربه را شدنرماد شیرین
حواسشوتوانتمامبعدبهاینازکه بوددادهترجیح،شودتبدیلنفرههس
.ببرد کار بهاشیهمسروظایفوفرزندتربیتبرایرا
حقیقت تمام و کرد راحت را خیالش ،کند سؤال دوباره مدیر کهنای از قبل
مسئولیت که پیداکرده اطمینان ،شودیم مادر دارد که حاال اینکه .گفت را
انجام بهتر برای را تالشش و توان تمام باید و است مادری آخرش و اول
.ببرد کار بهآندادن
نیاز بیشتری اصرار که شد راحت خیالش ،دید که را آموزشگاه مدیر لبخند
که رامعلمیچنینپذیریتمسئولی،دلدرهممدیرکه دانستیم.نیست
.کندیمتحسین،استشدنرمادآستانۀ در حاال
- 16. 16
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
و پند و کندیم نصیحتش دائم اینکه .آمده تنگ به شوهرش اخالق از
از هواخوردن بهانۀ به هاتنصیح شنیدن از فرار برای .دهدیم اندرزش
سمت به را مسیرش پیامبر؟ص؟ صدای شنیدن با و شودیم خارج خانه
،خود سخنان با و دارند حضور مسجد در پیامبر؟ص؟ .کندیم کج ،مسجد
مردم از .است جمعیت از مملو مسجد .کنندیم دور هالد از را هایقراریب
به سپاردیم دل و نشیندیم ایهگوش زن .امیران و حاکمان تا گرفته عادی
بازخواست قیامت در و هستید مسئول شما «تمامی :پیامبر؟ص؟ سخنان
«مرد :دهندیم ادامه پیامبر؟ص؟ .رودیم فرو فکر به زن »شویدیم
اشهخانواد و شوهر مسئولیت ،زن و دارد را فرزندانش و همسر مسئولیت
،شوهرش شاید که کندیم فکر خودش با ،کلمات این شنیدن از بعد زن .»را
.است شنیده را پیامبر؟ص؟ فرمایش این او از پیش
۱۸۴صفحه،۱جلد،الصوابالیالقلوبارشاد
- 18. 18
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
مرتب خاصی وسواس با را وشلوارشتک است. یقۀ ایستاده آینه رویهروب
جواب باید
ً
حتما و هستند مهم که هاییلسؤا بار چندمین برای و کندیم
.کندیممرورخودشبا،بداندراهانآ
دستش از اندهرفت خواستگاری برای که جاهایی تعداد حساب اینکه فکر
با همسری که زمانی تا اما اندازد؛یم خنده به هم را خودش ،دررفته
،نکند پیدا هستند مهم و ارزشمند بسیار برایش که هاییکمال و هالآهاید
هانآ از کدامچهی کهچرا دارند؛یبرنم تالش از دست اشهخانواد و خودش
مادرشوپدرجداییازکه فرزندیوبرادرشازدواجتلختجربۀخواهندینم
.کنند تکراردوباره،دارد قرارمتعددیهایبآسیمعرض درواسترنج در
مسیری که دانستیم ،گرفت ازدواج به تصمیم و آمد خودش به وقتی از
با لحظههبهلحظ باید که مسیری .است انتظارش در شیرین البته و سخت
بر احساس ،آن در که نداد اجازه نباید و برداشت گام آن در مشورت و فکر
برایکردیمفکرکه مسائلیوهالسؤاتمامخاطرهمینبه.کند غلبهعقل
- 19. 19
اول قدمسوملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
مهم،بسازندراآنهمسرشبااستقرارکه ایهآیندواشهخانواد،خودش
هانآ به نگاهی شب هر .است نوشته مفصل صورتهب کاغذی توی ،است
.کندیمفکرهانآبههاتساعتاواندازدیم
.داشته مختلفی مطالعات و است کرده مشورت زیادی مشاوران با
.دارد زیادی توجه هانآ به که گرفته نظر در خودش برای هاییکمال
امری را خانواده تشکیل زیرا ،باشد شناخت پایۀ بر انتخابش دارد دوست
انتخابی با گذشت یا آن کنار از راحتیهب شودینم که داندیم مقدس
.آورد باربهپشیمانیعمرکنادرست، یوعجوالنه
،صالح و سالم فرزندانی تربیت در اول قدم که است کرده درک خوبیهب
انتخاب،باشندداشتههمراالصالحاتتباقیاحکمتوانندیمکه فرزندانی
درستیهب او .است هانآ برای متعهد مادری و خود برای شایسته همسری
فرد است قرار که شودیم شروع زمانی از درست ،فرزند تربیت که داندیم
.کند انتخابخودبرایزندگیشریکعنوانهبرامناسبی
- 20. 20
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
تغییر بود قرار وقت هر کودکی ابتدای همان از که دارد خاطر به خوب
مطمئن فردی با مشورتنبدو و خودسرانه ،بگیرد صورت خانه در مهمی
هم او حاال که شد همین .کردندینم کار انجام به اقدام ،اعتمادلقاب و
یعنی ،مشاور تریننمطمئ و بهترین با تا است مناسب فرصتی منتظر
خوب .کند مشورت ازدواج نام به مهمی مسالۀ به راجع خدا؟ص؟لرسو
،امت سایر و او سرنوشت به نسبت هرکسی از بیش پیامبر؟ص؟ که داندیم
دایرۀ محدودکردن یعنی قدم اولین از که دارد دوست .کندیم دلسوزی
گام پیامبر؟ص؟ هاییراهنمای با ،اندجازدوا مناسب که مناسبی افراد
برای شایسته ایهبرنام تواندیم که است پیامبر؟ص؟ تنها داندیم .بردارد
.بگذارد اختیارش در ،ملزومات و جزییات تمام با همراه ،زندگی عمرکی
نصیحت حال در ،منبر باالی که بیندیم را پیامبر؟ص؟ و رودیم مسجد به
.»کنید انتخاب ]مناسب [جایگاه خود هایهنطف «برای :است مؤمنین
100صفحه،۱۰۳جلد،بحاراالنوار
- 22. 22
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
تااستمنتظرونشستهتلفن ِکنار صندلیروی،دستبهبافتنیروزهرمثل
چهارمیناین.بدهدشدنش دارهنو ازخبریوبزندزنگهایشهبچ ازیکی
کدامشانچهی هنوز که هاییهنو .بافته هایشهنو برای که است لباسی
شوهرش .است آمدنشان انتظارمچش همچنان او اما اند؛هنیامد دنیا به
ِحال از .کرده گرم هاتدرخ و باغچه به را سرش حیاط در که بیندیم را
بزرگ حیاط این در که روزهایی به دارد که داندیم .دارد خبر هم او ِدل
فکر گذاشتند؛یم سرشان روی را محله و دویدندیم توپ دنبال هایشهبچ
هانآهاییبازوفرزندانصدایشنیدن،لذتشتمامکه روزهایی.کندیم
مادر و پدر لذت و رفتندیم طرفنآ و طرفنای به کودکانه شوقی با که بود
.کردندیمبرابردوشاننچشما دررابودن
تواندیم.شودیمتیز،شدهبلندهمسایهخانۀازکه سروصداهاییبهگوشش
بچه دنبال که است بچه .است خبر چه ترفطرنآ متر چند که کند تصور
سروصدای از .بازی وسیلۀ اندهشد هم مادربزرگشان و پدربزرگ .دودیم
بابایی بغل توی را خود زودتر دارند دوست همه که است معلوم هاهبچ
- 23. 23
بهانهچهارملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
و هاهبچ .است طورنهمی بارکشب ی سه دو هر .کنند جا جوننماما و
شوندیمجمعهمدورمادربزرگوپدربزرگدیدنبهانۀبههمسایههایهنو
هرقدرولیاست؛سختبرایشانشرایطاین ِتحمل.کنندیمتازهدیداریو
شدن دارهبچ بار زیر و نداشته ایهفاید ،اندهکرد نصیحت را هایشانهبچ
اینکه بهانۀ به هانآ ،بودند کشیده پیش را بچه بحث که بار هر .اندهنرفت
انتظارحد اززمانهاین درفرزندتربیتاینکهندارند یامناسبیموقعیت حاال
.اندهکرد خالیشانهمسئولیتیچنینپذیرش از،استترتسخ
با .آیدیم بیرون خیال و فکر از همسایه هایهبچ از قهقهۀ یکی صدای با
که داندیم .شودیم آب بیشتر دلش آیدیم همسایه خانۀ از که صدایی هر
کندیم بهانه را قدیمی رفقای به زدن سر شوهرش دوباره همیشه مثل اآلن
صدای .ندهد آزارش تنهایی غصۀ این از بیشتر تا رودیم بیرون خانه از و
عیادت یکی بار این .گرداندیبرم حیاط در سمت به را نگاهش شوهرش
گوشۀ ،در شدن بسته از بعد و کندیم خداحافظی .کرده بهانه را رفقا از
.کندیمپاکاشیروسرپرباراچشمش
- 24. 24
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
ِبیخ اسالم آوازۀ است قرار که هاییلسا .بیندیم را دراز و دور هایلسا
بگیرد پیشی هاندی همۀ بر دینش و او نام و باشد المذهبان و کافران ِگوش
هاینانسا دارد دوست .جهان هایتام همۀ سرور بشود اسالم امت و
بخشحرو تعالیم به عمل با و شوند مندهبهر اسالم نعمت از بیشتری
و دارد سینه در را قرآن .کنند خود نصیب را آخرت و دنیا سعادت ،آن
بندگانش روزی از خداوند و خداست دست به رزوی و رزق که داندیم
اسالم گرامی پیامبر .گهواره در کودکان روزی از حتی شود؛ینم غافل
شدن فرزنددار [برای و بجویید «فرزند :فرمایندیم محمد؟ص؟ حضرت
[و جویمیم فراوانی هات ّام دیگر بر شما به فردا ،من چراکه کنید]؛ اقدام
.»]کنمیم مباهات امتم افراد کثرت به
۲صفحه،۶جلد،کافی
- 26. 26
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
جا اشهموردعالق آشپزی برنامه زمان از تا است ساعت به نگاهش مدام
و است فوتبال اش یعنیهموردعالق برنامۀ دیدن سرگرم خانه آقای .نماند
لذت تلویزیون از تواندیم ،آشپزی برنامۀ شروع از پیش تا قبلی قرار طبق
،کندیم جمع را اضافه وسایل .گذاردیم کابینت در را ظروف و ظرف .ببرد
همسرش سراغ ،دست به رادیو بعد و دهدیم آشپزخانه به سروسامانی
!شودیمصاحبراتلویزیونکنترلورودیم
عنوانهبراچههرتاسرآشپزهایبلبهدوزدیمچشمونشیندیممبلروی
ازبعضیگاهی.داردنگهخاطرشدروبگیردگوید، یادیمآشپزیوفنتفو
گرفته یادداشت نظر در کار این برای که ایهدفترچ توی را آشپز هایفحر
.کنداستفادههانآازبتواندهمبعدهاتاکندیم
به .داشت دوست را آشپزی هم ازدواج از قبل و نوجوانی دوران همان از
شیرینحسیکهکردنخلقشبیهچیزیکند؛یمنگاههنرمثل یکآشپزی
،پیداکرده مهارتی آشپزی در است مدتی که حاال .داشت لذت از سرشار و
- 27. 27
سرآشپزپنجملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
ثمر به زمانی آشپز های یکیهنرمند تمام که است رسیده نتیجه این به
.زودترنهودیرترنهشود؛انجامخودشمناسبزماندرکهنشستخواهد
تأکید شناسیتوق مسئلۀ همین به مدام که افتدیم مادرش هایفحر یاد
برنج که برداری آتش روی از دیرتر زودتر یا را برنج مبادا گفتیم و کردیم
خورشت :گفتیم همیشه که مادربزرگش حرف شود. یا شفته دون یا
قبل شب از
ً
حتما که شودیم طعمشخو و اندازدیم روغن وقتی فسنجان
.بیفتدجاحسابیوشودگذاشتهبار
زندگیاموروهاهبرنامتمامیکهرسدیمنتیجهاینبه،کندیمفکرکهبیشتر
.آیندیم حسابهب هم ترممه خیلی گاهی و ندارند آشپزی از کمیتدس هم
درست باید را کاری هر و دارد زیادی ارزش زمان ،آشپزی در که طورنهما
هم دیگر هایهبرنام انجام به نسبت باید ،دهد انجام خودش موقع ِسر
اگر بگذرد یا وقتش از کاری ِانجام مبادا که کند مراقبت و باشد شناستوق
.کندعجلهآنانجام در،نرسیدهمناسبشزمان
- 28. 28
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
زندگی به نسبت ،است رهبر و راهبر که معصوم امام اندازۀهب کسچهی
که است خاطر همین به .نیست مهربان و دلسوز شیعیان سرنوشت و
و دنیا این در سعادتشان و هانآ زندگی لحظۀهلحظ برای رضا؟ع؟ امام
با عبادت برای که هاییهلحظ از .دارد نصیحتی و راهنمایی ،آخرت در
حتی و شوندیم حاضر جامعه در که هاییهلحظ تا کنندیم خلوت خدا
تأثیر و شدن دار فرزند زمان بهترین از .هستند خود همسران با که زمانی
:فرمایدیم .گویدیم شیعیانش برای فرزند وخویقخل روی بر زمان این
در ،تابستان در چه و زمستان در چه دارید زنان با آمیزش قصد «اگر
برای که دهید انجام آمیزش شب پایان در بلکه نکنید؛ آمیزش شب آغاز
شدنشباهو برای و تر؛شامیدبخ دارشدندفرزن برای و افزاتر؛تصح بدن
.»است بهتر آیدیم پدید که فرزندی
64صفحه،الرضا؟ع؟االمامطب
- 30. 30
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
فاکتور،هالپوشمارشبارچندازبعدوگیردیمتعمیرکارازراماشینسوییچ
و کندیم باز را زردرنگش تاکسی در عصبانیت با و کندیم تسویه را تعمیرگاه
.افتدیمراهبهوشودیمروشنماشین،زدناستارت بارچند ازبعد
روز یک هر وقت چند این که افتاده اتفاقی چه که کندیم فکر خودش با
بهراماشین،تعمیربرایکه کندیممجبورشوشودیمخرابماشینجای
کار از روز چند حتی و ساعت چند هم و کند خرج پول هم و ببرد تعمیرگاه
و نکرده عمر بیشتر سال پنج هنوز که ماشینی همنآ .بماند عقب کاسبی و
!نشدهپرداختکامل ،خریدشهایطقس هنوز
ذهنش توی .کندیم سوار را مسافری چهارراه سر که فکرهاست همین در
پشتعیالش.خوردیمزنگتلفنشکه استانداختنهچرتکحال درمدام
با هرچند .خواهدیم انبه دلش اینکه و گویدیم اشیباردار ویار از تلفن
چه «ببینم و آوردینم خودش روی به اما شود؛یم شاکی انبه ویار شنیدن
.کندیمقطعراتلفنوگویدیمشود»ییم
- 31. 31
خرد پولششملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
هنوزکهایهبچاینکهبهکندیمفکر.شودیمبیشتراشیفکرهایتمشغولی
بهپایشکه روزیبهوایگذارد؛یمدستشرویخرجهمهنای،نرسیدهراهاز
پیادهمسافر.آوردیمبیرونشخیالوفکر ازمسافرصدای.شود بازدنیااین
بهواندازدیمدخلشبهنگاهی.دهدیماشهکرای بابتتومانهزاروشودیم
در،شدهدیرشاستمعلومکه هممسافر.نداردخردپولکه گویدیممسافر
.رودیمکارش سراغباعجلهوپراندیمـی»ندارد«اشکالجوابش
از است پر شهر توی که رسدیم ذهنش به لحظهکو ی کندیم چاق را دنده
خیالیبکه دارندعجلهرفتنبرایقدرنآوندارندخردپولکه مسافرهایی
را نداشتنش دروغهب دارد خرد پول وقتی حتی اگر .شوندیم پولشان باقی
.شودیمجورانبهخریدپول،هالپوهخردهمینباشبتا،کند بهانه
به حالی در دست به انبه شب و شوندیم پیاده و سوار یکییمسافرها یک
ماشین بعدی تعمیر برای کندیم وکتاببحسا که گرددیبرم خانه سمت
.ندهدرامسافرهاپولباقی،نداشتنخرد پولۀبهانبهباید روزچند
- 32. 32
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
ماههپاب همسرش که است مدتی .کندیم امرارمعاش هیزم کردنعجم راه از
سختیهب درآمدش .آیدیم دنیا به فرزندشان دیگر وقت چند تا و است
از بعد .هستند راضی هم اندک همین به اما دهد؛یم را شانیزندگ کفاف
صادق؟ع؟را امام با جماعت نماز ثواب تا رودیم مسجد به کارش شدنمتما
اندهشد امام؟ع؟جمع دور یاران که نشده شروع نماز هنوز .ندهد دست از
وقتی چند که سوالی و برود جلو دارد پرسند.دوستیم را هایشانلسوا و
شراکت پیشنهاد او به اشیقدیم رفیق .بپرسد کرده مشغول را فکرش است
اما است؛ حرام اسالم در شراب فروش و خرید که داندیم .داده سودی پر
سوالش هنوز .کرده نگران را او دارند راه در که فرزندی و زندگی هایههزین
نسل در ،حرام کسب ]سوء «[آثار :شنودیم را امام صدای که نکرده بیان را
خدا و زندیم لبخندی جمله این شنیدن با مرد .»شودیم آشکار فرزندان و
.کندیم تغذیه حالل اما اندک؛ هرچند مالی از فرزندش که کندیم شکر را
125صفحه،5جلد،کافی
- 34. 34
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
توی دل ،شود مادربزرگ دیگر وقت چند تا است قرار که فهمیده وقتی از
توی و بود کشیده نقشه هاهلحظ و روزها این برای چقدر .نیست دلش
.بودخواندهالالییبرایشوگرفته بغلرادخترشتنهافرزندخودشخیال
بازار هایهمغاز نصف ،امروز تا داد را اشیباردار خبر دخترش که روزی از
در و خریده مختلف هایلمد و هاگرن با هاییسلبا و کرده رو و زیر را
لذت است قرار که حاال ندارد دوست .است مناسب سیسمونی تدارک یک
شرایطتمامخواهدیم.باشدکسر وکم چیزی،کند تجربهراشدنگمادربزر
.باشدمرادشوفقبردارددوستکه طورنآ
همان به اما شود؛یم بیشتر اشهمادربزرگان ذوق گذردیم که روزی هر
و غذاها طرفی از داندیم .شوندیم بیشتر هم هایشینگران اندازه
ندارند را قدیم هاییکخورا ارزش و ت ّقو دیگر امروزی هاییکخورا
نیست؛ مفید و مناسب تغذیۀ قیدوبند در زیاد دخترش دیگر طرف از و
.کند تضمین را فرزند سالمتی هم و مادر سالمتی هم بتواند که ایهتغذی
- 35. 35
مادربزرگانه ذوقهفتملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
هایییدیس و هابکتا مطالعۀ و یادآوری دختر به زدننتلف ،همین برای
روزانۀ وظایف جزو ،هستند آن هایتمراقب و بارداری دوران دربارۀ که
اول روزهای همان را هایدیس و هابکتا این البته .گذاشته خودش
نگاهی حوصلهاب بیکاری مواقع در تا بود کرده سفارشش و خریده او برای
.بیندازد هانآ به
تغذیۀو باردارزنبهراجعترهاگبزر ازچههر روزهرمثلوداردیبرمراتلفن
روزهشبان در که مهمی نکات اضافۀهب ،شنیده بارداری دوران مناسب
.گویدیمدخترشبرایحوصلهاب،کردهتو یادداشآمدهگذشته یادش
،باغبانمانند یکبایدکه استکوچکی نهالشبیهفرزندکه گویدیماوبه
که یک طورنهما و بنشیند ثمر به تا بود مراقبش حوصلهاب و کمال و تمام
مادی هایتمراقب به هم فرزند ،دارد احتیاج نور و خاک و آب به درخت
از بعد بار هر مانند .کند توجه هانآ به باید که دارد نیاز بسیاری معنوی و
.کندیمقطعراتلفنورودیماشهآیندنوۀصدقۀنقربا،هاتنصیح
- 36. 36
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
کامل و جامع اندازه این به که دینی شودیم مگر کندیم فکر خودش با
تغذیۀ از ،دارد خاص ایهتوصی و برنامه زندگی ابعاد تمام برای و است
رودیم امام؟ع؟ سراغ بماند؟ غافل جنین رشد ایام و مادر بارداری دوران
امام
ً
واقعا آیا داندینم .پرسدیم بارداری دوران ایهتغذی هایشسفار از و
دلش امام؟ع؟ پاسخ .خیر یا دارد پاسخی هم سؤاالت این برای رضا؟ع؟
رضا؟ع؟ماما .جامعی و کامل دین چنین انتخاب از شاد .کندیم شاد را
،دارند شکم در که فرزندی تا بخورانید کندر حامله زنان «به :فرمایندیم
و قیافهشخو است دختر اگر و شجاع؛ و دانا و باهوش است پسر اگر
.»گردد اخالقشخو
23صفحه،6جلد،کافی
- 38. 38
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
و داشت دوست بچه اول همان از ،اطرافیانش و هالوسانسمه برخالف
که بود هاتمد .دادیم ترجیح دیگر هایتلذ تمامی به را شدنرپد لذت
گذشته ماه هُن حاال .کردیم شماریهلحظ روزهایی چنین رسیدن برای
.استنوزادگریۀ شنیدنمنتظر،عملاتاق درپشتواست
کرده اجراموهموب،بودشنیدهدکترهاوترهاگبزرازآنچههرماههُناینتمام
پیشراهانآ.بوددادهکوچولویش مسافرومادربهراحواسشدانگششو
را الزم سواالت ماماها ترینهباتجرب از و بود برده دکترها ماهرترین و بهترین
وبهداشتیلوازمترینیضرورتاگرفته جغجغهازدیگرطرفاز.بودپرسیده
.بودکرده آمادهفرزندشآمدن ازقبلراهمه،سیسمونی
همهنایاو،نیامدهدنیابهفرزندشهنوزوقتیبودکرده فکرخودشبابارها
دستانوبگیردآغوش دررااوکه زمانی،داردشدن پدربرایاشتیاقوذوق
دلش داشت؟ خواهد احساسی چه کند لمس را فرزندش اولین کوچک
برایامابودند؛کرده ازدواجتازهخودشمثلکه کسانی تمامبهخواستیم
- 39. 39
آقاجان صدایهشتملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
فرزند تربیت ِسختی و مالی مشکالت از و تراشیدندیم بهانه شدنرداهبچ
تواندینم لذتی هیچ و اندهاشتبا در سخت که بگوید ،کردندیم شکایت
.بگیردرافرزندداشتنجای
دکتر که منتظرند همسرش مادر و پدر تا گرفته خودش مادر و پدر از ،همه
اشهگری صدای حاال که را فرزندش و بیایند بیرون عمل اتاق از پرستارها و
پتوی الی که را نوزاد باالخره .بدهد نشانشان ،شودیم شنیده وضوحهب
آغوشدرونوزاددیدنبا.دهندیمدستشبهوآورندیم،اندهپیچیدنازکی
او حق در خداوند که را لطفی چنین تواندیم چطور که داندینم ،او گرفتن
چنینشکر ازهمزبانشحتیکندیمفکرخودشبا.کند جبراناستکرده
.استقاصرلطفی
آقاجانشاقامۀواذانصدای،شنودیمدخترشکه صداییاولیندارددوست
ودهدیمآمدهبیمارستانبههانآهمراهکه پدربزرگدستبهرانوزاد.باشد
.بپیچدنوزادجانگوش دراقامهواذانصدایتاشوندیممنتظرهمه
- 40. 40
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
گرفته بغل را کودک .دید هایشمچش از توانیم راحتیهب را پدرانه نگرانی
بیمه عمر آخر تا را فرزندش خواهدیم دلش .است نشسته مسجد انتهای و
خدا؟ص؟ رسول .باشد دنیا آن و دنیا این در سعادتش ضامن که ایهبیم .کند
کودک ِدادن نشان ِذوق .است نمانده خطبه پایان به چیزی و منبرند باالی
چه گویدیم خودش با .است نگذاشته برایش صبری خدا؟ص؟ رسول به
کودکش سعادت و خیریهبتعاقب برای که خدا؟ص؟ ِپیامبر از بهتر کسی
گیردیم حضرت سمت به را کودک قنداقۀ شودیم تمام که خطبه کند؟ دعا
«هرکس :فرمایندیم خدا؟ص؟ رسول .دوزدیم مبارکشان لبان به چشم و
اقامه چپش گوش به و راست گوش به را اذان ،آمد دنیا به فرزندی او برای
.»است شدههراند شیطان ِشر از او حافظ کار این چراکه بخواند؛
6حدیث،24صفحه،6جلدکافی
- 42. 42
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
دلش هیچ ،کیست با ناممه نامش فهمید و آمد خودش به وقتی از
فرماندهفالنهاییریزنخواو یادنامکردن صدابادیگرانکه خواستینم
خوبیمعنایکه نامیاست؛نداشتهلشکرکشیوجنگجزکاری که بیفتند
.بوداشیناراحتوعذابمایۀهمیشهوآوردینمکسچهیخاطربهرا
بهرانامشکه بارهرونداشتندخوبیآواییتناسبهماسمشحروفحتی
وجود نامش کردن ادا پشت زیادی زحمت کردیم احساس ،آوردندیم زبان
نسبت خوبی احساس نوجوانی دوران از که بود شده باعث هانهمی .دارد
.باشدنداشتهنامشبه
بپرسد پدرش از خواستیم بارها .بود گرفته را تصمیمش قبل هاتمد از
برای را نام این ،دارند بهتری مفهوم و معنی که اسم همهنای بین چرا که
از پدرش که حاال .نشد پرسیدن به راضی وقتچهی اما کرده؛ انتخاب او
دلش .بود کرده عملی را تصمیمش و دیده مناسب را موقعیت ،رفته دنیا
خاطررضایتآنداشتن ازکه بگذراندنامیبارااشیزندگبقیهخواستیم
- 43. 43
!چنگیزنهملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
بالفاصله،زنندیمصدایشوخوانندیمآنبارااودیگروقتیکه نامی.دارد
سرشار حسی که نامی .بگذرد ذهنشان از ایهشایست و خوب مفهوم و معنا
.باشدداشتههمراهبهاوبراینفستعزوآرامش از
،افتاد جدیدش نام به چشمش و گرفت تحویل را اشهشناسنام تا
جایهبکه جدیدینامدیدنباناراحت؟باشد یاخوشحالبایددانستینم
اشهشناسنام اول صفحۀ در ،ترسناک تاحدودی حتی و آورتخجال نام آن
اشیقبل نام به سال چندین .داشت عجیبی حس ،بود کرده خوش جا
جدیدی اسم حاال اما شناختند؛یم نام آن با را او همه و بود کرده عادت
بسیاری تفاوت اشیقبل اسم با که خوردیم چشم به اشهشناسنام توی
نام این به دیگران و خودش تا است الزم زمان چقدر دانستینم و داشت
.کنند عادتجدید
فرزندانش برای را هامنا بهترین کرد عهد خودش با که بود وقتنهما
.نمانددلشان درهاییهناگفت،اومانندگاهچهیتاکند انتخاب
- 44. 44
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
مدام ،کنند اقدام شدن دار فرزند برای که اندهگرفت تصمیم وقتی از
قصد ،ببرند باال خصوص این در را خود دانش و گاهیآ تا اندشتال در
به نیکو و شایسته فرزندی تربیت برای را خود توان و همت نهایت دارند
و اندهگرفت کمک استاد و مشاور چندین از ،خاطر همین به و ببرند کار
فارغ روزانه کار از وقتی هابش .اندهکردهتهی مطالعه برای کتاب تعدادی
اگر هم گاهی .شوندیم مطالعه مشغول خوردن چای کنار در ،شوندیم
صدای با را آن ،است مفید برایشان که شوندیم مواجه حدیثی یا نکته با
که کاظم؟ع؟ موسی امام از حدیث این مثل .خوانندیم هم برای بلند
شخص که نیکی کار «نخستین :است کرده جلب خودش به را پدر توجه
پس .بگذارد او بر نیکو نام که است این دهدیم انجام فرزندش برای
.»دهد قرار نیکو را خود فرزند نام شما از یک هر است شایسته
18صفحه،6جلد،کافی
- 46. 46
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
و حال کمی اینکه بهانۀ به .ندارد را زنانه هایینشینمدوره حوصلۀ دیگر
چند،کند فراموشراداریهبچوخانهکارهای خستگیوشودعوضهوایش
نشدهعوضهوایشوحالتنهاهنامادرآورده؛هایمهماناینازسراستوقتی
.شدههمبدترکه
این به را پایش که بود دوستش و خواهر اصرار .نبود رفتن به راضی خودش
ادعاهایشانههمکه هایینزوحدیثفحرمدتیازبعداماکرد؛ بازیمهمان
مثل که هاییفحر .مشغول را ذهنش و کرد اشهکالف ،داشتند چنانینآ
بذر که هاییفحر گرفته؛ را شبش و روز آرامش و افتاده جانش به خوره
.کندیمدلسردهایشنعزیزتریبهنسبترااووکاردیمدلشتویناامیدی
را بچه چرا گفتندیم که شنیده زیادی هاینز زبان از مهمانی توی بارها
همبههیکلشوافتدیمقیافهوریخت ازجورینایدهد؟یمشیرخودش
گوشش کنار آرام خاصی شیطنت با هانز که شنیدیم هم گاهی .ریزدیم
.بدهددست ازهمراشوهرشاستممکنجورینایکه گفتندیم
- 47. 47
استثنایی لذتدهملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
که شنید بود شده مادر تازه خودش مثل که زنی از مهمانی آخرین توی
سیر را بچه هم گفتیم .دهدیم بچه به خشک شیر ،خودش شیر جایهب
ترسهافحرهمینشنیدن.افتدینمخطربهخودشسالمتیهم،کندیم
شنیده که چیزهایی بابت را همسرش روزی اینکه فکر و انداخته جانش به
.دهدیمآزارش،بدهددست از
ذهنش از مدام ،نیست خوشایند برایش که فکرهایی و نشسته مبل روی
گریۀ صدای که کندیم مرور خودش با شنیده که هاییفحر و گذردیم
شیر کمی تا و شده بیدار گرسنگی از که داندیم .شودیم بلند فرزندش
.شودینمآرامنخورد
عمیق حس .گیردیم آغوش در آرامیهب را او و رودیم کودکش سراغ
با ،دارد دست در را کوچکش دستان کهیدرحال .کندیم گل اشهمادران
که کندیم فکر خودش با حال همین در و دهدیم شیر او به تمام اشتیاقی
.کند عوضلذتاینبارالذتیهیچنیستحاضر
- 48. 48
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
را او ،گذاشت دنیا این به پا فرزندش تا که بود کرده عهد خودش با
صدای شنودیم فرزندش که صدایی اولین تا ببرد خدا؟ص؟ رسول نزد
خداوند که سال همهنای از بعد داشت دوست .باشد خدا؟ص؟ رسول
شده دختری صاحب و بازکرده همسرش و او روی به را رحمت درهای
صدای با را اقامه و اذان و بگیرد آغوش در را او خدا؟ص؟ فرستادۀ ،بودند
،پیامبر؟ص؟ شیرین صدای با ابتدا همان از و بخواند او گوش در اشیپیامبر
پیامبر؟ص؟ نزد وقتی .اسالم دین پذیرش برای شود آماده فرزندش دل
:فرمایدیم و اندازدیم نوزاد به مهربانانه نگاهی پیامبر؟ص؟ ،رسدیم
طلب پیامبر؟ص؟ از .»نیست مادر شیر از بهتر شیری هیچ کودک «برای
و برود منزل به زودتر تا است منتظر و کندیم فرزندش برای خیر دعای
.سازد گاهآ خدا؟ص؟ رسول نصیحت از را زنش
۳4صفحه،2جلد،الرضا اخبارعیون
- 50. 50
تربیت لحظۀ هفتم ݠݓاٮݠݑـٮݡکفرزندتربیت
.است خیال و فکر در غرق و کندیم عوض را تلویزیون هایلکانا هدفیب
شهرتی و جایگاه به اینکه به .کندیم فکر اشیجوان روزهای تصورات به
راست و خم مقابلش احترام قصدهب جماعتی ،شود وارد هرکجا که برسد
ازسالهایلساکه بودشدهآدمیهمانهم حاال.کنند تحسینشوشوند
نشدهچیزیآننتیجهامابود؛کشیده نقشهبرایشوداشتانتظارخودش
.استناراضیوپشیمانسخترفتارش ازوکردیمفکرکه بود
به رسیدن درصدد که اهدافی و هاهبرنام برای بود گذاشته را وقتش تمام
کار دفتر در شودیم خالصه زندگی تمام کردیم فکر .بود تحققشان و هانآ
کردیم درس و کار صرف را اشیجوان تمام که زمانی .اقتصادی مدیریت و
تمام روزی غفلت همین کردینم فکر ،بود غافل فرزندانش و خانواده از و
جز حاصلی که غفلتی کشاند؛یم نابودی سمت به را اشهآیند و هاشتال
.نگذاشتجابرهایششتالماندنهنتیجیب
روزهاییواندازدیمچرتکه.کندیمکتاب وبحساخودشباونشسته حاال
- 51. 51
چرا؟ حاال ولییازدهملحظــــــۀ زندگیلحظهچند
.گذراندیم خاطر از ،است گذرانده اشهخانواد و زندگی به توجهیب که را
.شده دارهخدش فرزندانش و خانواده رفتار با زحمتش و تالش عمرکی
کاریمندان با ،بود کرده جمع ذرههذر زحمت با که اعتباری و احترام و آبرو
اولین و رفته باد به جبران غیرقابل اشتباهاتی دادن انجام و اطرافیانش
.استخودشمقصر
تالش و خانه از بیرون کردنفصر وقت همهنآ جایهب که است پشیمان
جامعۀ این از و نبوده اشهخانواد و خانه به حواسش چرا ،جامعه برای
را یاد مسائل از خیلی شد باعث که غفلتی شده؛ غافل نفریجپن کوچک
.کنند ارزشیبراارزششباهایشتالتمامیندانستهونگیرند
خانهبایدکه رسدیمنتیجهاینبهکند؛یمسنگینوسبککه رااشیزندگ
از بعد و امروز چرا که است ناراحت و دادیم قرار اول اولویت در را خانواده و
پیشهاتمدبایدکه ایهنتیج.استرسیدهنتیجهاینبه،سالهمهاین
.کردیمتالشآوردنشتدسهببرایوکرده فکرآنبه