Contenu connexe Plus de mehran sultany nezhad (20) Num37daryaaknar شماره 37 نشریه دریاکنار1. »هندیجان فرهنگستان «نقش
:)دریاکنارنشریهاجتماعیسرویس(دبیرآزمونفاطمهسیده
شهرداریبهمتعلقامالکگیریبازپسدربوشهرشهرشورایفعلیاعضاءمنفینمره
تومان 3000 قیمت - 2021 آپریل 4 - 1442 شعبان 21 - 1400 فروردین 15 شنبه یک - 37 شماره - سوم سال
) اورول جرج ( . است عمومی روابط کار کارها باقی ،شود منتشر خواهند
ینم که خبری انتشار یعنی نگاری
هروزنام
بوشهراستانمردمپرطنینصدای
کتابخوانیدرحوصلگیبی مجازی فضای دام درشدن اسیر
دارددنبالبهرا
وابعادازجوانانمیانکتابخوانیوکتاببهنسبتسردیواقبالیبی
شناساییایربمیانایندرکوششیهر.استبرخورداربسیاریعوامل
ایربمؤثریهایهچاربتوانکهشدخواهداهیرگشاینده،عواملاین
فکریجامعهنبایدکهاستآنمهم.کردجووجستکتابخوانیرشد
کهجوانی.بنشیندعقبجوییچارهازوبیندازدسپرفکریروشنو
امثالوآپسواتووایبرمانندهاییهرسانوایهایانرهاییبازدرغرق
رودیماتررفسرگرمیوتفریحازوسایلاینکاربرددرکارشواستآن
یکدیگر،شودیمبدلدائماشتغالودلبستگیواعتیادازنوعیبهو
مجازیهایهرسانوجبردرفردیچنین.شودینممحسوبعادیکاربر
سرعت.دهدیمشکلارکنندهمصرفذهنآنهامنطقوشودیماسیر
استداللبازسازیتوانوتخیلقدرت،کاربرذهنطلبیتنوعوخواهی
ورکوددچاراربلندنسبتازمانیدرمنسجمموضوعیککردندنبالو
ابرربدردیجیتالیهایهرسانوتجهیزاتبهمعتادکاربر.کندیمفرسایش
.نیستجذابایشربکتابواستحوصلهتنگکتابرسانه
،باشدکتابرسانهمانندفضاییتحملبهمجبورشخصیچنیناگر
کتابمحیطباارتباطشیعنی.شودیمخمیازهوآلودگیخوابدچار
.شودیمقطع
هستندکتابخوانیعدممهمچالشمجازیفضاهای
استبودهمطرحامروزبهتاگذشتهبشریهاینتمدازکتابخوانیفواید
جدیدهاییتکنولوژبحثهستیممواجهآنباامروزهکهمهمیچالشو
وبااندهشدهابکتاجانشینمجازیفضاهای.استمجازیفضاهایو
سمتازبشر،دیجیتاللوازمسایروهایگوشآمدنوجدیدقرنبهورود
علتمهمتریناینترنتازاستفادهواستبرگرداندهرویمطالعهوکتاب
.استجهانکشورهایازبسیاریوانرایدرمطالعهانهرسکاهش
بهاراطالعاتواستآوراعتیاداجتماعیهایهشبکومجازیفضاهای
دارهدفومنسجموگذاردیمادرافاختیاردرفریموقابیکشکل
در سپس و کندیم انتخاب فرد کتابخوانی سنتی سیستم در.نیست
اطالعاتیمسیرایندروگرددیمنظرموردکتابدنبالبههاهکتابخان
کلی تدابیر باید.است اهرهم بیشتری تعمق با که آوردیم دست به ار
ونشودسپردهاموشیرفبهکتابخوانیوکتابسنتتاشوداندیشیده
.یابدترویجپیشازبیشکتابخوانیفرهنگ
انفجار واقع در و اطالعات از انبوهی با اینترنت به ورود با ادراف امروزه
ایربانتخابشودیمباعثاطالعاتانبوهاینوشوندیمروبرواطالعات
ارمااطالعاتامروز.باشدنداشتهارکافیوالزمتعمقوشودسختفرد
درندارندانتخابخیلیادرافوبرندیمپیشخودباوکنندیمهدایت
.رودیمرژهخوانندهچشمجلومتنوعیاطالعاتواقع
بهاراطالعاتواستآوراعتیاداجتماعیهایهشبکومجازیفضاهای
دارهدفومنسجموگذاردیمادرافاختیاردرفریموقابیکشکل
در سپس و کندیم انتخاب فرد کتابخوانی سنتی سیستم در.نیست
اطالعاتیمسیرایندروگرددیمنظرموردکتابدنبالبههاهکتابخان
کلی تدابیر باید.است اهرهم بیشتری تعمق با که آوردیم دست به ار
ونشودسپردهاموشیرفبهکتابخوانیوکتابسنتتاشوداندیشیده
.یابدترویجپیشازبیشکتابخوانیفرهنگ
کتابهایواگویه
چهارمقسمت
پایگاه پژوهش و آموزش ،تربیت مدیریت
بوشهر دریایی
...دارد ادامه
بهاتکاتنها،فهمیدندکهزمانیدنیامترقیکشورهای
کشورشانبرایافتادگیعقبجزچیزیدولتیبخش
خصوصیبخشازحمایتوتوسعهبهقدتمامبا،ندارد
شعار یک نه را این و پرداختند نهاد مردم نهادهای و
،جامعهواداریهایبخشتمامدرواقعیتیکبلکه
برایکهاهدافیآنبهزودچهو.کردندجاریوساری
یافتنددستبودکشوریکخودکفاییوکمالوترقی
پیشرفتعلومتمامدرمدتترینکوتاهدرکهنحویبه
وزدنددستشگرفیتحوالتبهوکردندشایانیهای
عرضمستقلوپیشروکشورهایعنوانبهتوانستند
بخش نبوغ حاصل محصوالت رتمام د و کنند اندام
، جهان در خصوصی های بخش و نهاد مردم های
ونیازمندخودمحصوالتدررادیگرانوشدهپیشتاز
درتقریباکهپیشروکشورهای.بگردانندخودوابسته
رادنیاواندزدهرااولحرفمحصوالتوعلوماغلب
توانستندزمانی،اندکردهنزدیکجهانییدهکدهبه
مردمهایگروهوتشکالتدستکهبرسندمهماینبه
مختلفنظرگاهازوگذاشتهبازهاعرصهتمامدررانهاد
راجامعهودولتبتوانندهمآنهاتاکردندحمایتراآن
.برسانند،لزومموردپیشرفتبهوحمایت
شوندنظارتوحمایتبخوبیاگرمردمیتشکالت
ونهفتهنبوغوبالقوهاستعدادهایاغلبتوانندمی
اینوبرسانندفعلیتوحرکتبهراراکدهایپتانسیل
.استایرانمثلهویتباملتیکتعالیوکشورنفعبه
- هخامنشیان دوران (گذشته اعصار در ما ترقی
می،کنیممیبررسیوقتیرا)ساسانیان-اشکانیان
تمامدرمیزنندورااولحرفکههستندمردماینبینیم
راستینیمذاکرهواحترامموردوهستندسهیمامور
میانجامراسازماندهیوریزیبرنامهفقطهادولت،
که اینست .زنند می را آخر و اول حرف مردم ،دهند
،هنری،صنعتی،ادبی،فرهنگی،نظامیمسائلدر
گفتن برای حرفی روز آن جهان در غیره و کشاورزی
راهآن مترقیکشورهایوغربدنیایامروزو داشتند
.پیمایندمیراها
یکیکههندیجانشهرستاندراهدافهمیندنبالبه
خوزستاناستانفرهنگی،تاریخیهایشهرستاناز
توسط»فرهنگستان«نامبهنهادیمردمتشکلاست
منددغدغهافرادوشهرستانحالبهدلسوزایعده
در مشکالت کاهش و بیکاری رفع به مند عالقه و
کنونتاکهشدایجادخودجوشصورتبهشهرستان
در را مفیدی اقدامات است توانسته خالی دست با
نظیرکمخودنوعدرکهدهدانجامشهرستانسطح
انعکاسآنخدماتکنونتااینکهجالبو.استبوده
موردالگوعنوانبهجهاتبعضیدرواال نشدهداده
گرفتمیقرارتوجه
۱۴درشودبیانتکمیلیمطلبعنوانبهاستالزم
طاهری آقای وقت فرماندار زمان در ۱۳۸۴فروردین
ساله ده افق همایش «عنوان تحت بزرگی همایش
شدگذاشتهاحیاییحسیناستاددبیریبا»هندیجان
،فرهیختگانازبعضیتوسطکهبودسالهماندرو
« نام به اجتماعی فرهنگی تشکل یک ایجاد فکر
با فرهنگستان این و شد گذاری پایه »فرهنگستان
.کردآغازراخودفعالیتمعدودتعداد
جعفریجناب«دیگرفرماندارابالغوحکمباآنازبعدو
وخیریه،فرهنگیفعالیتترمنسجمتشکلاین»نسب
.دادسامانمختلفهایزمینهدرراخودادبی
گروهوامناهیاتمنسجمومدونکهبود۱۳۹۶سال
زیر شرح به گروه این که داد شکل را خود مشاورین
)۳ فر رستمی منصور )۲ لیراوی کرم اله )۱ :است
دنیاریغضبان)۵قنواتیابراهیم)۴دریاییغالمرضا
حسین )۸ روستایی غالمرضا )۷ عبادی بندر )۶
رحمانیحسن)۱۰مستطابیرضاسید)۹احیایی
ی کننده هماهنگ توسط ماهانه جلسات امور که
دریاییغالمرضامهندسجنابفرهنگستانتوانای
منصور مهندس جناب :فرهنگستان کنجکاو دبیر و
.گیردمیانجامفررستمی
از نفر ۴۰۰قریب کنون تا توانسته فرهنگستان این
اقتصادی،بهداشتی،اجتماعی،فرهنگیفرهیختگان
ازخودتشکیالتبطندرراغیرهوسیاسی،علمی،
.دهدجایهاخانموآقایان
مدتایندرکهفرهنگستاناینهایفعالیتازبرخی
راستایدروچشمداشتیهرگونهبدونشهرستانبرای
شدهانجامایرانعزیزمانکشورازایگوشهبهکمک
:میشودآورده زیرشرحبهاست
۱۳۹۴مهردررسمیتاسیسـ۱
یاعضاتوسطمفیدیجلسه ۵۰قریببرگزاریـ۲
آن جلسه ۳که ویاشام ناهار ضیافت با فرهنگستان
گردیدبرگزاروبینارطریقازکرونابیماریدرزمان
ازجملهاجتماعیدرعرصهفعالیتـ۳
باکیفیت افزارهای نوشت خرید و نقدی کمکهای ـ
منطقهآموزاندانشبههرساله
و هماهنگی، درمان و بهداشت درعرصه همیاری ـ
جهت تخصص فوق هندیجانی ازپزشکان دعوت
به رایگان و افتخاری خدمات و دربیمارستان حضور
مردم
جلساتودرمانوبهداشتشبکهباتنگاتنگارتباطـ
دانشگاه محترم ریاست بویژه شبکه رئیس با متعدد
شاپورجندیپزشکیعلوم
دربینحمایتیهایبستهدرقالبغیرنقدیکمکهایـ
هندیجانبهزیستیوامامکمیتهبهاهداییبویژهمردم
خرید جهت وداخل ازکشور خارج باخیرین ارتباط ـ
وبیمارستانیپزشکیتجهیزات
پزشکان به توان کم و بضاعت بی بیماران معرفی ـ
رایگانهایعملودرمانپیگیریجهت
فرهنگیهایفعالیتـ۴
هندیجان فرهنگستان آپی واتس دوکانال تاسیس ـ
فرهنگستان بنام اینستاگرام کانال یک و اعضا برای
شناسیمردمحوزهدرعموماستفادهجهتهندیجان
فرهنگیاثرومی
۶۰۰۰معانیزمینهدرادبیچشمگیرهایفعالیتـ
ـرسوموآدابـهاآیینـهامتلـشعرـفولکلورواژه
واعتقاداتـاعیادوهامهمانیهاعروسی ،هاجشن
مذهبودینداریـباورها
منطقهقدیمیبزرگانونامورانازوتقدیرتجلیلـ۵
دراینکهانتخاباتعرصهدر حمایتوهمکاری _6
عضو ،شهر شورای اخیر فعال اعضا از نفر ۲ راستا
هستندفرهنگستانپرتالش
شعبانیمحسنمهندس(جناب
)غزالیامیرعباسردکتجناب
با رسمی های جلسه برگزاری و دعوت مورد ۹ ـ۷
،انتقادهابیانومجلسدرمردممنتخبنمایندگان
وپیشنهادات،نظرها،منطقههاینارسایی،کمبودها
اسالمیشورایمجلسنمایندگانبهراهکارها
فرماندارهای با اعضا رسمی های جلسه مورد ۵ ـ۸
محترم
یلداجشنزیبایآیینبویژههاآیینواعیادبرگزاریـ۹
عمومبرای
کوه بویژه صبحگاهی های ورزش برگزاری _¬10
مینیتیمتشکیلواعضابرایوصحرانوردیپیمایی
درمسابقاتوشرکتفوتبال
منطقهفولکلورکهنهایواژهیابیوریشههویت_11
فرهنگستان ازاعضا قائدی دکتر توسط هندیجان
پیج اسم ( اینستاگرام و بوک فیس در آن اشتراک و
عموماستفادهجهت)قائدیمجیدبناماینستاگرام
هاکارگروهتشکیل_12
تشکلیکعنوانبهفرهنگستاناینکهخوشحالیم
و شهرستان مردم جدی اقبال مورد جوش خود
خدماتوگرفتهقراربانوانوجوانانجامعهباالخص
تمامبرای جدیتوذوقباراخودیجانبههمهمفید
میدهدادمههندیجانشهرستاندرجامعهاقشار
فرهنگستان رییس لیراوی کرم الله - احترام با
هندیجان
۰۹۱۷۳۷۷۹۳۲۸
)فرهنگی فرهیخته و اجتماعی (فعال لیراوی کرم الله دکتر : قلم به
وآیین مراسم از
چه نو سال های
دانید؟؟ می
3
آنآثاروقردادفسخ
موسیقیپیدایشمختصرتاریخچه
جهانوایراندر
دعانویس و سوری واقعی قصه
»هندیجان فرهنگستان «نقش
3
4
2
1
متعالمقامنامبه
چالش با رو پیش مسیر در ما همه مطمئنا
آنها از بعضی ،شویم می روبرو متعددی های
تاثیر و عمیق تعدادی اما زودگذر و سطحی
مسائل به عمیق نگرش اگر .باشند می گذار
رسیدن و اتفاقات در کاو و کند ،باشیم داشته
منحصر ِ«چالش یک بعنوان جالب روابطی به
بازگو و قرارداده تاثیر تحت را شما ،»فرد به
،نماید می فراهم را عموم اذهان کردن روشن موجبات آن کردن
عمومی آموزشی *موسسه یک به مربوط ها چالش این از یکی
طلبد می را حراستی و نظارتی عنصرهای ورود که بوده *غیردولتی
عمومی آموزشی «موسسه یک شود می چگونه که است این آن و
فعال کارکنان ،داشته ارادت خاص گروهی به نسبت »غیردولتی
بجای ،آورده فراهم را ایشان انصراف موجبات یا زده کنار را خود
استانیارشدمسئولینازچندتنینسبیوسببیوابستگانایشان
صرفا ،نموده فعالیت مشغول را )شغله چند گاها و اسبق و (فعلی
امالک گذاشتن اختیار در :از اعم کاربردی امتیازاتی کسب جهت
آن به درآمدزا های فعالیت ارائه ،ی دیگر مجموعه به متعلق
ُرفعازخارجکهاموریسایرومتعددقراردادهایقالبدرمجموعه
.باشدمیمجدانهبررسیمندنیازآنهابودن
آزاد خود نیروهای انتخاب در غیردولتی های مجموعه که البته
امتیازات ارائه قالب در وابستگان جذب که زمانی اما ،هستند
می برخورد و نظارتی نهادهای ورود نیازمند آنگاه ،باشد متعدد
عامه نیازهای کننده برآورده بایستی مربوطه مسئول که چرا ،باشد
کاربهراایشانهمسراقواموهمسرکهایمجموعهنهباشدمردم
نظارتی مسئولین با مربوطه موضوعات که آنجایی از ،است گمارده
،نظارت که رود می آن امید است شده گذاشته درمیان حراستی و
.گیرد قرار کار دستور در ایشان صریح برخوردهای و بررسی
اعیونی های ناگفته
مدیرمسئولسخن
پورکریممریم
)فرهنگیامور(کارشناس
1
گیردقرارکاردستوردرشهرداریبهمتعلق ِ
ملکاینگیریبازپس
نژاد سلطانی مهران
مسئول مدیر
3
4
بیمارستانکرونادوراندراگر
،اندبودهمبارزهمقدمخطها
،بهزیستیسازمانکروناپسابرای
وهنری-فرهنگیموسسات
جبههبایستیمرتبطعواملسایر
باشندمردمروحیساماندهی
:محمدیملکسهیال
)فرهنگی(فرهیخته
ایجادمنشاءسویکازهادولت
سویازوباشندمیآلودگی
حاکمیتیوظایفبهبنادیگر
محیطازحفاظتمسئولیت،خود
دارندبرعهدهرازیست
:پورعلیمهدیه
)خصوصیحقوقارشد(کارشناس
4
2. ایمان با امروز
محدودیت و مرزها پروردگارمان وجود به کامل
حذف ار زندگی سفر قطار حرکت مسیر های
باوبسازیمفزونترارهایمانگامسرعتونماییم
روبهاستامورهمهبرمطلققادرکهاوبه توکل
.کنیمحرکتجلو
هدایتارماواستماباهموارهاوکهبدانیمنیک
کندمی
.سپاسگزارم،سپاسگزارم،سپاسگزارمخداوندا
اییزشتیوعیبهیچزندگیسفردرآموختم
وجود کردن اشتباه یا و بودن پذیر آسیب در
زمینوبودنهوابهسرشاملبودنانسانندارد
یکوقتیداردعیبیچهشودمیهمخوردن
گریهباچهخندهباچهخوردمیزمینکودک
از
ً
کامالبعدلحظهچندوشودمیبلندباالخره
اوارزیچگونهبودخوردهزمین
ً
اصالکهبردهیاد
سرکوببدونواستخودشصادقانهوخالصانه
آموختهبایدآنچهدهدمیبروزارخودسانسورو
وشودمیآموختهامرآامرآوطبیعیخیلیشود
حملخوددروندرارایاضافهبارهیچکودک
بالسبکورهاکاماللحظههردرپسکندنمی
می گسترش سرمستی با ار آگاهیش و است
.دهد
شناور.باشیموارکودکنوریانرهمسففرزندانم
پاداشهستییرودخانهباشدنجاریوبودن
،استاقیانوسبهشدنرهنمونآنوداردبزرگی
طبیعی بودن خویشتن دارد جایزه خندیدن
.داردبزرگیپاداشبودناستینروبودن
سفراینحقیقتوخودوجودارزشمتوجهاگر
بی لحظه این در شویم است زندگی نامش که
خندید خواهیم و بود خواهیم مسرور دلیل
هیچ از ار انرژی و شادی که بزرگیست سعادت
ایربخندیدنایرببخندیمصرفاوکنیمدریافت
اینهستیمزندهلحظهایندراینکهایرببودن
کنمیم آرزو وجودم عمق از است غایت خود
و ما تک تک جهان و زندگی جدید سال در که
اهرهم ها اسارت از رهایي سوی به عزیزانمان
به دلتان حال و شود متحول شدن سبز با
در که کنمیم آرزو برسد هالحا ترینناحس
جهانحالوخودمانحالروپیشروزهایتمام
.باشدخوبوبیرونماندرون
آرزو،وجسمروحدربمانیمسالمتکنمیمآرزو
جا هاهگذشت در گذشته تلخ روزهای کنمیم
چیزیعبرتایربایهخاطرویادجزوبمانند
.د
َ
نمانباقیهانآاز
اتفاقاتتمامماتکتکایرببیفتدکنمیمآرزو
داریمارافتادنشانآرزویهاستلساکهخوبی
به اندقالی که بمانند زندگیمان در هاییمآد و
.»آمینآمین«آمینمالبخندهایوحضور
روزهاترینشتشویبدونوشادترینکنمیمآرزو
.باشیمداشتهروپیشار
جهان و شویم تریبخو هایمآد کنمیم آرزو
...زیستنایربشودزیباتریجای
که وقتی زودی به ،ببینمتان کنمیم آرزو
عمیقامشیرآولبخندباواندهشدتمامهایتلخ
میاندرباشدعشقاسررسدیداروحضوراین
قدم دلواپسی بهاربدون هایهکوچ سبزترین
تابدیم منتیب دارد آفتاب که حالی در بزنیم
رقصندیمباددستانِشنوازباسبزهایهشاخ
پیچیدهخیابانتمامدرادیوریهگویندصدایو
وگویدیمخوبخبرهایازوقفهبدونداردکه
وشکرگزاریشهرجشنیهگوشگوشهدرهامآد
.گیرند
یملبخند
باشدماسالامسالکنمیمآرزو
آمین...مایههمسال
!گرفتهفراراوجودمتماموحشتوترس
قلمم که است مرگبار سکوتی هم شاید دانمینم
.نداردنوشتن ِ
یارای
تلخمیهگذشت،کنمیمنگاهسرمپشتبهوقتی
وقتیوامیزندگ ِ
رویانداختهسایهکهبینمیمرا
مبهمی و تاریک یهآیند کنمیم نگاه روبرویم به
انگیزبرع برایم سؤال عالمت ِ
مثل که بینمیم را
.است
دامن هامآد همیشه چرا دانمینم من خدایا
غفلت؟وتنهاییهمهنایبهزنندیم
کسی هاتوق خیلی که ببینند خواهندینم چرا
اسارتاینازراهانآتواندیمکههستکنارشان
دربیاورد؟
...اما
...قفسبهبرندیمپناههمبازاما
بهبرایشانچیزی،تنهاییواسارتجزکهقفسی
!نداردهمراه
ازرُپ،مانیهستهمهوقتیبایدهامآدماچراخدایا
بیفتیم؟آزادیفکربهشداسارت
کهبشویمتوثناگویوقتیبایدچرا
نداریم؟امتحانبرایراهیدیگر
اسارتزنجیرکهابتداهمانازاگر
وقتنآ کردیمیم یادت بافتیمیم
راهمان ِسد مشکل همهنای
!داشتیمیبرنمزخمهمهنایوشدینم
تریکار شوندیم ترهکهن هرچه که هاییمزخ
...شوند
یم
همه باوجوداین چرا دانمینم هم باز خدایا اما
:طلبکارانهکنمیمصدایتهرگاهانگاریلسه
...خداااا
...کنییمصدایم!جانم
هیچ من جز انگار که گیرییم را دستم چنان و
!نداریایهبند
از من که گشایییم برایم را آغوشت طوری و
!شومیمتوپناهندهفقط...همهنای
غربتوتنهاییایندررامنوهستیکهخوبچه
و دلشکسته ،سخت که را من ...کنیینم رها
!غمگینم
)فرهنگی(فعالبلوریاعظم
از کودکی؛یکی ایام در زمانی آیدیم یادم
فصلی داشتم دوست بقیه از بیشتر را چهارفصل
کهبلندبودآنقدرطوالنیوبلندبسیارروزهایشکه
ماندمنتظرفردابرایودادانجامکارهزارشدیم
کهفصلینبوددلتنگخانهدرکسچهیکهفصلی
خوردمینمراآیندهوگذشتهغمآندر
.امهکردمگرافصلآنکههاستلسااکنوناما
این آیدینم یادم کنمیم فکر چه هر کنید باور
مختلفمرحلهچهار اینازیکمکداخوبفصل
بیشتریکمکدابهالاقلیاوبودخورشیدگردش
داشتشباهت
چنین که بود این بود واضح برایم که چیزی اما
گاهی؛ولیداشتوجودشکیهیچبدونایهواقع
رؤیایوکودکیخواب
ً
حتماکهکنمیمشکهم
زمانگردشوخورشیدمدارنهاگر؛بودهجوانی
نشدهعوضکه
بخصوصزمستاناواخرترهکشندوترختلهمهاز
استاسفندماه
را تلخ غم این تاریخی سابقه کنمیم فکر چه هر
رسیدن محضهب اما کنمینم پیدا
کهگیردیمچناننآدلماسفندماه
دلمبرویراعالمدرهایهمهگویی
.اندهکردقفلوبسته
اردیبهشتاواخرتاهمچنانغماین
خودش اوج به خرداد اواسط و
رسد
یم
کهمنبیچارهیابهاربیچارهدانمینم
درمانیب و سوزنجا غم این خاطر به آن از هرگز
نفهمیدمچیزی
دو کنمیم زندگی که ایهجزیر در خوشبختانه
نداردبیشترفصل
نداردتعجبجایهیچبهاروتابستان
گرمماهچندکهفصلکیوبهارههمیشفصلکی
شرجیو
نیست؛فرشتگانبهاروگرماازمندردکهشدمعلوم
اسفندروزهایموکل
برندینمیادازهمغربتدیاردررادیرینهکینه
دلم به همچنان غم این و است اسفند اول هفته
...زندیمچنگ
)فرهنگی(فعالکبیریبتی
العربعقیلة
استزینبمویازمعتبرکهعالم
استزینبرویازاشدیدهدوروشن
مقدمشیمنبرآسمانطاقاز
استزینببویازرسداینفخهگر
معرفتانواربنگریکهسوهر
استزینبکویازجملگیهستتا
صبرووفا،ملجا،عیسویاعجاز
استزینبسویازآمدهبودهتا
کبریاچوحسنیبودالهدیرنو
استزینبخویازعجایبیاینها
قنواتیاعظم
رسمبیآمدهاسمشکهسالی
کردمیفداارقرنشکهسالی
است»هیچوصدسیوهزار«سال
کردمیصداارمرگشکهسالی
شدتزیینمرگبامانوروز
استخالیزندگیازبهاردیگر
سین از»سین«هفتهایسفرهاین
استغسالیمشغولوشدخالی
افتادهکهشومییسایهاین
استدلگیربدجور،زمینروی
ارتماممانگاریبلعدمی
استدرگیرسایهبامندنیای
دردپایزیرتماممشدله
استجنگهاسایهباتنمبین
اردردم،دردباامپیچیده
استتنگجهانهاینفسکهچون
بدخیمایتودهشبیهدنیا
شدپردلشهاامیدینابا
رفتیممیدستازهمپشتهی
شدر ُ
سزمین،گریهباانگار
ترسممیاهرانتهایاز
باشدابدکههاییحبساز
تنهاییسردهایمیلهاین
باشدبداحساسازکهشاید
...رفتاردیگریاهرکهباید
خندیدخستگیمیانباید
خوردارماکهحبسیایندرباید
رقصیدکمی...وکردبغلارخود
دلتنگیسختحصارایندر
کردارمداطوفانباکهباید
دلمرده ِابر ِ
بغض ِ
پشتدر
کردتماشابایدارخورشید
!!استشوخی٫خوشپایانیاندیشه
شدسدهادرد جلویباید
عشقوامیدازباریکولهبا
شدردهاجادهتابوپیچاز
ساداتیساداتمنیره
دلنوشته
!جانا سالم
گر نظاره توانستم دوری هالسا از پس که شود نمی باورم
.باشم پرفروغت چشمان
...بخشیدوجودمسرمایبهدوبارهجانیلبخندتشیرینی
! بیدار یا خوابم نمیدانم
تنت بوی خوش ی ورایحه ای آراسته قبل مثل هنوزهم
.کندیم رسوخ تنم درتمام
گذشت؟ من بر چه ها سال این دانی می
.گذراندم خانه مرگبار سکوت در را شومی های لحظه
.کشیدم آغوش در سخت را ام وتنهایی
را قلبم که پلید و سیاه های کابوس ،متوالی های توهم
.بود رابریده امانم کشید می دربند
شنبه همان یاد به کردم می برتن هرشنبه را سرخم لباس آن
...بود عشق روز هردویمان برای که هایی
وقت هیچ را تخت باالی ای شیشه لیوان روی اثرانگشتت
.نکردم پاک
شیشه ی درجعبه آوردی هدیه برایم راکه رزسرخی آخرین
!بنشینم سرخ گل آن تماشای به تاهرروزصبح ،گذاشتم ای
تورا خوش بوی گل آن ،داشت هم ی دیگر دلیل کار این اما
...داشت برتن
هرروز و بودی کرده تزیین برایم قرمز روبان با که هایی نامه
آویزان اتاقم دیوار به ریسه با را فرستادی می برایم صبح
.کند زنده رادردلم نورامید هایت حرف تا کردم
بودی؟ کجا تاحاال راستی
یانه؟ بودی من دلتنگ
شوم؟ نمی توسیراب تماشای چرااز
کنار!؟ برید میشه خانم+
_چی؟
.کشم می طی رو زمین دارم ،کنار برید
ً
لطفا+
ببخشید بله ،آها-
...بود توهم بازهم
پشت عاشق چوبی های عروسک به که است چندساعتی
چشم خندند ومی چرخند می کوکی صفحه روی که ویترین
.برم می سر به تو درفکر وبازهم ام دوخته
به من بدون ندارم باور من اما ای مرده تو که گویند می همه
...باشی رفته مرگ استقبال
مرگبار سکوت
دلنوشته
دلنوشته
مرکزدرمانگاهبهبایدبودگفتهمحلهدرمانگاه
کرد حرکت آمبوالنس که همین شود اعزام
افتادجانمبهخانهبهبرگشتنوحشت
!!!!دخترمنهآه
دریاپریشانهایموجیادبهکهبودمپریشان
.افتادم
.سپردمدریادلبهراخودم
انگشتان آمد می که موج هر ،عریان پاهایم
رفت این طی رفت می وبوسیدمی را پاهایم
وامشدهعاشقشکردممیاحساسآمدهاو
.آراممچقدر
شکلمانندبادکنکایدایره،انگشتهرروی
کردمیپرتخودبهراحواسمکهبودگرفته
پاهایم شوم دور دریا کنار از نداشتم دوست
های موج به جانم تمام نداشت جدایی رمق
موج در وجودم تمام انداخت می چنگ دریا
.شدمیغرقدریاهای
و بود دلچسب آفتاب همین زندگی کاش
مواجدریایهمین
وکردممیپردریاهایماسهازراهایمدست
شدمیرهاماسهریزهریزهدستانمازآرام
خوردندمیسرآفتابنورتابشباموهایمموج
.آبدرون
کردهکفدهانبرزدممیسیلیدستهایمبا
.کنمقسمتاوباراهایمدلیودقتادریا
بودمسپردهآرامشهایلحظهدستبهراخود
بهراآراممدنیایایپسربچهصدایناگهانکه
کشیدالتهاب
.شدمبلندجایماز
تکاندمتنمازراعاشقهایماسهوشن
!بیایید؟!؟!؟خانمخانممیزدداد
افتادمراهپسربچهدنبالبهحوصلگیبیبا
!است؟!؟افتادهاتفاقیچه
تلفنصدایکهبودیمبازیمشغولهابچهبا
،شنیدیمراشما
!!!!دهمخبرآمدم
!!!بودزدهزنگباردهدخترم
می تا باشد شده باخبر ماجرا از بودم نگران
به را ذهنم تشویشی بگیرم تماس او با آمدم
پیچیدمیخود
نگرانیوبوداضطرابوجودمکل
گرفتمتماسرفتنکلنجارکلیازبعد
!!!!نازمدخترسالم
می پاک چشم گوشه از را اشکهایم همزمان
کردم
بگویدکاملراحرفهایشاوبودممنتظر
بودشدهحبسسینهدرنفسم
بودی؟؟؟کجاجونمامان
کشیدمراحتینفس
استخبربیهنوزبودممطمئن
راتلفنصدایبودمرانندگیحالدرعزیزدلم
،نشنیدم
بودشدهاشکازپرچشمانم
،ماشینصندلیرویانداختمراتلفن
خوردزنگبازتلفنکهداشتمحرکتقصد
مرکز به آمبوالنس با پدر همراه که بود برادرم
بودرفته
زدمیحرفپدرموضعیتمورددر
نمیتهدیدراپدرخاصیمشکلخداروشکر
.هستیمبرگشتنحالدرکند
داشتم دلهره شوم خوشحال اینکه از بیش
من دلخوشی برای فقط و باشد دروغ مبادا
ضعیف امکانات نکرده خدایی یا زده حرفی
.باشدشدهمادامنگیر
رساندمخانهبهزودراخودم
داشتمخبرپدربهدخترموابستگیاز
اوباوبودشدهبچهدخترمکناردرپدرمدیدم
شدنمیمحولبانشانازخندهکردمیبازی
بودخوبپدرحال
انرژیپرهمیشهمثلخوبروحیه
بودیمجمعهمه
ماندمیباقیهمینطورهمیشهکاش
شادنگاههمینلبخندهمین
سرود قشنگترین هایمان خنده صدای
شدمیسالعاشقانه
کم سال و سن این در بود خراشیده دستانم
بودآنازترخالیولی
شومروانهخوبدرمانگاهیکسمتبهکه
بودماگاهتکیهتنهاپدرمهمسرمفوتازبعد
همینکناربهرااوروزهرپدروضعبهبودبرای
کندپیداتسکینکمرشدردتاآوردممیدریا
.شدمیآرام
ماهمهدلآرامبودشدهدریاحاال
آغوشدرراآبنتوانستپدردریاکنارروزیک
بگیرد
محلهدرمانگاههایحرفازفراتردردششاید
کردمیکجیدهنعجیبروزآنهمدریابود
موجبودگنجاندهدلشدررادردکدامغوغای
کوبیدمیصخرهبهراهایش
بودچهدانمنمی
نبودخوبیروزولی
بهکاریماموریتیکبرایمنوگذشتروزها
بودمشدهآمادهمجاوراستان
کردمبارانبوسهخوابدررادخترم
شدمروانهوبوسیدمراپدرمدستان
کشیدطولکارمشبتا
بیخبرخانهاز
خوشحالندهمکناربودممطمئنولی
برگشتمزودصبح
رایکیدیدمراخوشگلیهایعروسکراهدر
کردمکادودخترمنیتبه
بودبستههاراههمهشهرنزدیک
ویرانجاهمه
بودگرفتهراجاهمهگردوخاک
بودبلندآژیرصدای
طرفآنوطرفاینبهدویدنحالدرمردمو
بودند
کشیدندردصداینهبودایخندهصداینه
پدرمخفیانههای
برایم را چیز همه که دریایی و بودم من حاال
کردمیتداعی
.کردمیغرقارموگذاشتمیآغوشمدراراترخاط
»دریا«داستان
)فرهنگینگارتوان(فعال:قلمبه
)فرهنگی پور(فعال عرب مریم :قلم به
راجزئیاتولیهستقبل
ِ
سالبهمربوطجریان
.دارمخاطربهکامال
تغییر همسرم رفتار که شد می ای هفته یک
مانند داشتم نظر زیر را او دقت به .بود کرده
،زد نمی حرف باهام ،نداشت تمرکز گذشته
و کت حوصله با و کرد می باز رو کمدش صبح
میت ِ
سوآوردمیدررواشمجلسیشلوارهای
.زدکراواتدیروزهم،کرد
!اومدتاخیرباشب
بودی؟کجا:گفتم
سلمونی:گفت
نداریموکهتوآخه
.کنممرتببایدکهدوروبرشواه
موقعوکردغرقخودشوادوکلنتوکهامصبحی
میامدیرکمیامشبمن:گفتمنزلازخروج
نشونگران
.نبودتردیدجایدیگه
.شدهبلندسرشزیرآقا
سال چند انگار ایستادم آینه جلوی رفت وقتی
ترانهیاد.شدویرانرویاهایمکاخ.بودمشدهپیرتر
شاعرانهچه هاحرف آشناییمون اول افتادم ای
:بود
.بودوصادقانهپاکچهمنچشمتو،تونگاه
!کردمگریهکمی
زحمتیازحیف،انداختمخونهوسایلبهنگاهی
همین شد باد بر همه ،کشیدم زندگیم برای که
اینتا.دادمهاشوقسطبدبختیچهباروهامبل
آقاجانم.کردمقناعتماهچندخونهبیادیخچال
،بخورهزمیننگذاشتگرفتدستشوبارچندهم
...همهافرشکردنعوضبرای
می کردم قطع و دفتر زدم زنگ عصر نزدیک
.اونجاستهنوزبشممطمئنخواستم
یکآژانسزدمزنگکنماساسیاقدامباید،نه
وسواردودیعینکیکباکردمسرمشکیچادر
.شدم
کنید؟؟تعقیبراماشینیتونیدمیآقا:گفتم
مهم :گفتم میشه تموم گرون ولی بعله :گفت
شدیمومنتظرمغازهروبرویرفتیم
ً
دقیقا.نیست
.بیروناومدوشادمانخوشحالآقابعدساعتنیم
.کنیتعقیببایداینوکننگاهشآقا:گفتم
؟؟کیهایشونخانم:گفتراننده
.کشیدهباالسهامشوکردهبرداریکالهبرادرماز_
.کنمپیداخونشوخواهم_می
هنوز کله بی میگن من به چشم روی به _ای
.وگریزهتعقیبامحرفهندیدیدمنورانندگی
!کردحرکتواومددرپارکینگازهمسرم
...دنبالشماهم
کنم؟؟چکارزنهخونهدررسیدوقتیخدایا
؟؟بزنمجیغ
ببرم؟؟شوآبرو
!میزنمروزنهکیفمبا
،قشون یک با فردا گیرم می یاد آدرسو اصال نه
.اینجامیامفامیل
تونیمیشمارسیدوقتی:گفتمرانندهبهگریهبا
بنویسی؟؟رادقیقآدرس
!چشمبهایمیدماضافیتومن۵
.کردیمگمشدومچهارراهسر
جوریاینسرشزدمدادوشدمعصبانیخیلی
وگریزی؟؟تعقیبمامور
.چشماشکباخونهبرگشتم
دبیرستاندوراندوستبودمیترازدزنگتلفن
کردی؟؟گریهسوریالو
گفتمبراشروماجرا
نگفتی؟زودترچراوا:گفت
چیه؟!منظورتخدمتهآمادهمشکلتحالل
.دارمسراغدعانویسیک
چیزی اینکه کنه می زنده رو مرده ،محشره
.نیست
!باالستنرخشولی
.نیستمهم:گفتم
بریخواهینمی؟؟خبرچهدخترتازپرسید
؟پیششکانادا
هستمشکلییکولیفرستادهدعوتنامه:گفتم
.کنهنمیموافقتویزامباسفارتکه
میدعایک
ً
بعداهمویزاتبرایشاءاللهان:گفت
.نویسه
کوچهاز،گذاشتیمقرارظهرازبعددوساعتفردا
،خانهیکواردوگذشتیمعجیبهایکوچهپس
!شدیمویرانهنه
!جونمیتراترسممیمن:گفتم
...نکنلوسخودتو:گفت
پیژامهباکثیفپیرمردیکنمناکزمینزیریکتو
خانم تا چند .بود نشسته سیاه ای تشکچه رو
والتماسبودندبرشدوروتیپخوشوخوشگل
.بودجلوشپولازپرکفشجعبهیک.کردندمی
،شوهرم،مناسم،آورددرکتابیکشدمانوبت
وووشوهرمپدر،مادرم
باباای:گفت کردبازکتابشووپرسیدمشکلمو
دارهتوبغیرزنتاچندوفاستبیشوهرت
.غصهاززدممیضجهدیگه
ونیستشهستبشهعاشقتکنممیکاریولی
!نخورغصهبزنهنامتبهرو
میتراقلمکاغذمیگمچیببینکندقتخوب
...بنویسکردماشارهبودآماده
گیریمیمرغکلهتا۵
میاریدرهاشونوزبان
توریزیمیکوبیمیبعدبشهسیاهتامیدیتف
شلوارشهایوجیببالشش
.زنیمیگرهانجیردرختباالیروجورابشلنگه
شوریمیآفتابزیرگیراشوعرقدوشنبهتاسه
کنیمیپهنو
چشم:گفتم
اومدیموگرفتپولکلی
نمیمننبودرفتیمفروشگاهتادهمرغکلهبرای
بودکجاشونکلهمرغهمهاین دونم
اون پیش :وگفت خندید فروشنده یک باالخره
بودین؟؟دعانویسه
میخوام دارم شوخی شما با من مگه نه :گفتم
بشهقبولدارهامتحانپسرمبدممغزشو
زیاد :گفتم خری نمی گوسفند مغز چرا :گفت
.میدمبیشترپولبهتبیاربرونزنحرف
.خونهاومدمهامرغکلهبامنورفتمیترا
از و دادم تف بدبختی با کردم دست دستکش
ریختمهاشمکتجیبتوحرصم
،مریم،زری،هابچهبهزدمزنگداشتمکافیوقت
دارین؟؟سراغانجیردرختکهمحبوبهواکرم
ولی داره حیاطش تو شوهرم مادر :گفت مریم
چطوری؟؟؟
رفتکههمسرمصبحخوابیدمرفتمبوددیردیگه
گیرهاشوعرق
با دادم می دست از رو شنبه سه نباید برداشتم
مدیرباالبرمآمدمتاآسانسورتوگذاشتملگنیک
داخلآمدساختمون
؟کجاطوفانیخانمسالم:گفت
بشویمرابامپشتمیخواهم:گفتمومنمنبا
گیرباعرق:گفتتعجببا
طوفانی؟؟آقای
دیگهنمیخوادرواینهانه
.زدخودمونوطبقهدکمه
.کنهتمیزگویممیچینظافتبهبفرمایید:گفت
!نیستکثیفاصال
کنم؟؟چهخدایانشداینم
.بستمدروواطاقمتورفتم،آوردتشریفآقاشب
!ببینمشخواهمنمیدیگه
کجایی؟سوریزددراومد
!ببینمتکردیاخمچرا:گفتوکردبازدرو
...نزندستمنبه:گفتم
ماداشتندوستنتیجهاینم:گفت
کنممیتالشدارمویزاتبرایاستهفتهیک
!شداوکی
...بخرهاتوسوغاتیبروفردا
بلوریاعظم:ویراستار
دعانویس و سوری واقعی قصه
کوتاه داستان
)فرهنگیطوفانی(فعالسوری:قلمبه
زندگی سفر
تومان
3000
قیمت
-
2021
آپریل
4
-
1442
شعبان
21
-
1400
فروردین
15
شنبه
یک
-
37
شماره
-
سوم
سال
2
آمد بهاران بار دگر که دل یِا مژده
آمد نگاران ِ
وصل ِ
خوش ِ
دوران باز
بگرفت صحرا ِ
دامن سیه ِابر سایه
آمد باران و آمد فرود اشک آسمان ز
مهتابی ِ
وشب دریا ِ
ساحل بنگر
آمد مرغان ِ
خوش ِ
نوای گاهآن در که
سکوت به دریا و ساحل شب ِ
خلوت واندران
آمد طوفان و بخروشیده ناگه موج
شمال ِسرسبز ِه
ّ
خط و دامنه و جنگل
آمد گلستان و باغ نگرییم هرکجا
زیباییها اینهمه از شود حیران عقل
آمد یزدان قدرت از همه گفتم آنچه
فرجامنیکمصطفی
”“من
شعرم مانده جا هجای اخرین من
پاییز از مانده وا های برگ
اندوه ِخاکستر شتی ُم یا
لبریز ترازو ِ
ی کفه در
دلگیر هایی شب همبسترم
غمگین و آشفته روزهایم
خموش رازهایی سکوتم در
گیر دامن و سخت هایم نفس
خامم های خیال از رُپ من
تکراری و پوچ آرزویی
دور انتظاری در دستهایم
خالی از پر ِ
سیاه چشمهای
هست زیادی لح ُ
ص مَر َ
س در
نیست رفتن ِ
نای پاهایم
گویم می لب زیر هاست سال
تکراری و وم
ُ
ش ِ
جهان به لعنت
سحروفایی
)فرهنگیآبادی(فعالنجفبدیهیانسهیال:قلمبه
لطیفیا
)(عجزمانامامحضرتبهتقديم
پناهیبیاینستتلخیاحساسچه
...
گاهیقبلهیتابنده ِنورتوبهسالمم
پگاهیطلوع مکهسمتازتابیمیکه
نداریمشکیبا ِ
روحتو ِ
فراقفرطز
پناهیسررسدشایددفعهایننشستیم
شددگرقرنیشیعه
ِ
دل ِامیدایبیا
!گاهیگاهکنیمیگذرجااینازشنیدیم
خلیفههستیخاکوسعتبرکهایسالم
سپاهیظهورتقیامبرایکنصفبه
عشقحضرت،خداومابینواسطهتویی
چاهی ِ
عمقدرخسته
ِ
دل ِ
المتینبل َ
حتو
راشیعیانهمهنمازتدرمیکنیدعا
اشتباهیتوعشاقزسرزندمبادا
دردمندان ِویاریگرامیدیتنهاتو
آهی؟ ِسوز،مهربانتو ِغیردهدتسکینکه
بگیردپایانتو ِ
فراق،جان ِ
یوسفبیا
نگاهیانتظارانچشم ِ
لْخیبربینداز
بگیریمپربگو،مسافرداریخیمهکجا
بارگاهیهاشیعه
ِ
دلبرایکنناَب
ر ْ
ج
َ
ف
ْ
ال ُ
ع
َ
طل َمیوآیینهحیَو ِ
وارثتویی
گناهیازمؤمنینهمهبرایرهایی
..ِزمانمامامیاسین
ِ
آلعلی ٌ
سالم
گواهیایماناهل ِباورحق ِ
ذاتبرتو
عصفوریپریوش
برداریمجوشوجنبتاآمده،بهار
برداریمخروش،پریشانرودشبیه
پرستوهاستخوانیغزلفصل،بهار
بوهاست شب کنار در ،شدن تازه شروع
هاپرچینسمتپريدست،بادسوار
هانسرینعطرآوردهقاصدکدوباره
گلبرگازتاجی،شاخههرسربرنشسته
بعدازمرگگرفتهسراززندگي،خاکو
کنیدبازغنچهبه،راهاپنجرهتمام
کنیدسازترانه،راهاآينهدوباره
باهمگلوشمع،نشستنداتفاقبه
همزیباهایپروانهوآمدبهار
بالیدندومدندآبرقصدشتمیان
بخشیدنددشتبه،رادیگرطراوتی
برگرددیارکهامیدیبه،امنشسته
برگرددبهاراز،بغلیبادوباره
صادقی اکرم
آرام:تخلص
هوایشرجیعاشقولینبودیجنوبمردمانازتبار
نوازیمیهمانوخونگرمیاز،بودیخلیجشوجنوب
از،تبدارش سنگفرشهای از،گفتی می جنوب مردم
دخترانوسیاهشوخازچشمهای،استوارشنخلهای
!برندمیدلهمنقابشانپشتکهجنوب
قلبهای از،دستانشان بر حنای ازنقش
بودکردهپابندراتوکهداشتچهجنوب،مخملیشان
ربوده تو از دل که بود چه دخترانش چشمان رمز،
!بود؟
داشتی حق،ام گشته را جنوب شهرهای ی همه
وچشمهای،ودریایش برند می دل مردمانش
هایش کوچه کوچه سنگفرش روی بر،دخترانش
را موهایم،ام زده قدم خلیجش ی برکرانه،ام رفته راه
زنان دست به را دستانم،ام سپرده دریایش نسیم به
بر را نامت تا ام سپرده جنوب ی وباتجربه هنرمند
!بزنندنقشرویش
!نیستم؟جنوبدخترانکن!شبیهنگاهمکمی
ولی،نیستم جنوب دختر،شو خیره چشمهایم به
!ندارد؟راچشمانشانبرقچشمانم
!کننگاهمبیشترکمی
کن نگاهم
دلنوشته
دلنوشته
دلنوشته
)فرهنگی(فعالشیرپورآزیتا:قلمبه
کوتاه داستان